قبل از تولد حضرت محمد (ص) دنیا غرق در تاریکی بود. خوبیها و زیباییهایش کم شده بودند. مردم همدیگر را دوست نداشتند. حتی بچهها پرندههایی را که آزادانه در آسمان پرواز میکردند، دوست نداشتند.
انسانها بر روی زمین بدی میکردند. شهرها و روستاها از آدمهای بیرحم پرشده بود. انسانها نادان بودند. حتی اگر چیزی میدانستند آن را در راه خوبی و زیبا شدن دنیا استفاده نمیکردند، و اگر چیزی برخلاف میل آن ها بود قبول نمیکردند و آن را بد میدانستند.
انسانهای خوش قلب و دیگرانی که از این وضع ناراضی بودند، میخواستند از این تاریکی بیرون بیایند. آیا انتظار پیدا شدن فردی که بتواند راه درست را به آن ها نشان دهد، انتظاری طولانی خواهد بود؟
آیا امید انسانهای که به خدا ایمان داشتند و منتظر آمدن یک ناجی، در حال از بین رفتن بود؟
چه زمانی صدایی که به این وضع پایان خواهد داد از مکه شنیده خواهد شد؟ بیعدالتی، ظلم، بیاخلاقی چه زمانی به سر خواهد آمد؟ انسانهای با ایمان منتظر طلوع چنین روزی بودند.