بابای شما وقتی کوچک بود چه شکلی بود و چه کارهایی میکرد . وقتی بابام کوچک بود ، یک صبح بهاری توی بالکن زیر آفتاب دراز کشیده بود و یک مشت ارزن هم ریخته بود روی شکمش و جوجه ناز کوچولویش هم داشت تند تند دانه میخورد . . . . بچهها و شیطنتهای دوران کودکیشان و آرزوهایی که شاید هیچگاه شکل واقعیت به خود نگرفت از جمله موضوعاتی است که در این کتاب کوچک دستمایه طنز نویسنده قرار گرفته است . « وقتی بابام کوچک بود » قصه کوچکی بابای خیلی از بچههاست ، بچههایی که حالا خود بزرگ شدهاند و قصه کودکیشان را برای بچههایشان جوری تعریف میکنند که انگار هیچ وقت کوچک نبودهاند .