هوپاتیا غرق در اندیشههایش، شاید حتی صدای فریادهای مردمی را که به درشکهاش نزدیک میشدند نشنیده بود. اگر صدای فریادها را شنیده بود، شاید فکر میکرد که یکی دیگر از نزاعهای خیابانی شروع شده است. اما وقتی مردم نزدیکتر شدند، حتماً خانم فیلسوف متوجه شده که هدف اصلی آنها خودش بوده است.
هوپاتیا نه کافر بود ــ در آن زمان به افرادی که پیرو آیین مسیحیت نبودند اطلاق میشد ــ و نه جادوگر، اما جمعیت فقط به دنبال او بود. او فقط مشهورترین ریاضیدان شهر نبود، بلکه تنها زن مشهوری بود که در آن شهر میزیست. در زمانیکه از زنان فقط ازدواج و زاییدن توقع میرفت، هوپاتیا به هیچ یک از اینها تن در نداد. او به جای اینکه بیصدا در خانه بنشیند، روزهایش را به تدریس، مطالعه یا قدم زدن در مجامع عمومی و شرکت در مباحث مردانه مثل فلسفه، علوم و دین گذراند. هرچند او سالها از خشم و غضب عامۀ مردم گریخته بود، میدانست که بعضی از مسیحیان روز به روز مصممتر میشوند تا شهر را از وجود همۀ غیرمسیحیان پاک کنند.
Hypatia: mathematician, inventor, and philosopher, c۲۰۰۸
تاریخ انتشار
۱۳۹۵/۱۰/۱۱
قیمت ارزی
5 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۴.۳۰ مگابایت
۱۱۲ صفحه
نقد و امتیاز من
بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.4
از 5
براساس رأی 5 مخاطب
5
80 ٪
4
0 ٪
3
0 ٪
2
20 ٪
1
0 ٪
1 نفر این اثر را نقد کردهاند.
5
روزی هیپاتیا به تئون گفت: پدر! دلم سفر میخواهد… نه برای رسیدن به نقطهای… فقط برایِ رفتن از خطی به خط دیگر، دنیا بزرگتر از اسکندریه و آسمان وسیعتر از زمین است تنها با خواندن کتابهای مختلف و مشاهدات است که میتوانم به روشنایی برسم