ریسمان رمئو!
چه ملایم تاب میخورد در نسیم شامگاهی
روحِ کنفیاش پنهانشده با ظرافت.
کسی که از آن پایین میآید عظمت بشر را درک میکند،
که بیرسوایی در اینجا به کمال نخواهد رسید.
و هر آن که از آن بالا میرود
زنده به خون خالص شور و هوس است و
جوانی کافیست برای چشمانتظار ندایی ماندن،
که چنان قدسیست
که نمیتواند در آتش خود فنا نشود.