از آنجا که فیلمهای لینچ عرصه میل را از فانتزی جدا میکنند، این قابلیت را دارند که تماشاگران را بهکلی در دنیای فانتزی فروببرند. فیلمهایی که میل و فانتزی را در هم میآمیزند، میگذارند که تماشاگران از فانتزی دور بمانند. آنها حتی هنگام نمایش راهحل خیالی، میزانی از میل را حفظ میکنند و تماشاگر به این وسیله میتواند از رویارویی کامل با فانتزی اجتناب کند. به عبارت دیگر، این نوع فیلم ــ فیلم رایج هالیوود ــ تماشاگر را چندان مجذوب خود نمیکند و در جلب توجه تماشاگر به اندازه کافی موفق نیست؛ این فیلم تنها مزه راهحل خیالی را به تماشاگر میچشاند و وعده ضمنی لذتِ مُدام و جاودانه را میدهد. اما به این وعده هرگز وفا نمیشود ــ و چنین چیزی شدنی نیست. ما هرگز عواقب فانتزی ــ هزینهها، پاداشها و آثارش ــ را نمیبینیم. عواقب همواره در افق دید به انتظار کشف باقی میمانند و از این رو تماشاگر میتواند مقداری از میل را حفظ و از رویارویی کامل با فانتزی اجتناب کند. فیلمهای لینچ با عرضه تجربه کامل فانتزی به ما، این فقدان در فیلمهای دیگر را جبران میکنند. تماشاگر در فیلم نمونهوار لینچ منطق فانتزی را تا فرجام آن تعقیب و به این وسیله هم لذت فانتزی و هم هزینههای روانی ــ و اغلب مادی ــ آن را تجربه میکند.
کتاب سینمای دیوید لینچ معرف دانش عمیق و گاهی به راستی نفسگیر تاد مکگوان از سینمای دیوید لینچ و نظریه لاکانی است.
اسلاوی ژیژگ