«ببین الناز! رابطه ما یه چیزیه، کار ما تو این فیلم یه چیز دیگه، اینجا من مسئولیت دارم.»
«این حرفیه که همه مردا میزنن، وقتی که بخوان فرار کنن.»
«من الناز رو دوست دارم، اما الناز باید تو فیلم نقش سیمینو بازی کنه، قراردادش اینه، مگه نه؟»
«بله، میدونم، اما وقتی من این نقشو قبول کردم که تو برمیگشتی خونه من.»
در این هوایِ بازیساز، آدمهای بازیگر و بازیگردان، گرد آمدهاند تا دیگری را نقش بزنند و باز خود باشند و همه چیز را در چنگ خود بیابند، غافل از آن که بازیخورده بازی خویشند و دانسته و ندانسته به بازی واداشته شدهاند.
«در این هوا» زندگی و بازیهای ناگزیرش را تصویر میکند؛ دقیق، جذاب و تأثیرگذار.