برای خواننده فارسیزبان، چخوف نامی مأنوس و آشناست. ایرانیان اهل کتاب، بسیاری از داستانهایش را خواندهاند و احتمالاً برخی از آثار نمایشی او را بر صحنه دیدهاند. یکی از دلایل این انس، فضای عمدتا شرقیِ حاکم بر آثار اوست. صمیمیت زبانی، ساختار محکم، مشاهده دقیق پدیدهها و قدرت شگرف در انتقال ظریفترین تأثیرات حسی به مخاطب، از دیگر ویژگیهای این نویسنده نامدار روسی است.
چخوف نویسندهای سهل و ممتنع است؛ مثل خیام است. اصحاب ذوق، در نخستین تجربههای شعری خود احتمالاً از سادگی زبان رباعیات وسوسه میشوند و خلق آثاری همطراز را سهل میپندارند؛ اما حاصل کار آنان عمدتا نومیدکننده است. علت آن است که در آثار برجسته هنری، و در بحث ما ادبیات، رابطه صورت و معنا به گونه و در حدی است که ایجاد توازن و تعادل بین اجزای اثر، جز از کارآزمودگان کلام و معنا ساخته نیست.
کتاب حاضر به ترجمه و نقد داستانهایی کوتاه از چخوف اختصاص دارد که در آنها، به گمان راقم، رابطه ساختار و معنا بسیار دقیق است.
داستان کوتاه «وانکا» را به دلیل حضور مؤثر پسنمایی در ساختار کلی اثر برگزیدهام.
«خوابآلود» حکایت دخترکی است که در تنگنای شرایط فیزیکی ـ ذهنی، کودکی را به قتل میرساند. درونمایه این اثر، به درونمایه جنایات و مکافات اثر داستایوفسکی شباهتهایی دارد.
چخوف در داستان «دانشجو» از طریق تداعی ساختاری، بین حوادث و اشخاص تاریخی از یک سو و حوادث و شخصیتهای داستانی از سویی دیگر رابطه برقرار میکند.
«گریشا» بیان و شناخت جهان پیرامون از منظر کودکی خردسال است. ساختار این اثر و تکنیک به کار رفته در آن به گونهای است که خواننده همپای کودک در شناخت و نامگذاری اشیاء و پدیدهها تلاش میکند. از جمله ویژگیهای این اثر، طعنه ساختاری است که در نقد ذیربط به شواهد آن اشاره شده است.
«اسقف» بلندترین داستان کوتاه این مجموعه، بهرغم شکل رئالیستی خود، عمقی گنگ و تأثیرگذار دارد. فضاسازیها و طراحی ساختاری اثر نیز هنرمندانه است.
اثر حاضر، عمدتا دانشجویان و علاقهمندان به مباحث نقد ادبی را در نظر داشته است.