مطالعهی تاریخ برای بسیاری از خوانندگان خشک و حوصلهسر بر است؛ شاید به همین دلیل است که مهدی یزدانیخرم در اولین صفحهی کتاب نقل قولی از «لوئی ژرژ سوآن» میآورد: «گورِ پدرِ تاریخ»
مهدي يزداني خرم پیش از شروع کتاب من منچستر یونایتد را دوست دارم مینویسد:« تمام شخصیتها، اشیا، ماجراها، خردهریزها و فضاهای این رمان واقعی هستند، ولی هرگونه تشابه از هر نوعش ربطی به چیزهایی که دور و برمان است، ندارد، مگر مردهها که آنها هم زبانبسته هستند تا روز حشر. آمین.» کتاب من منچستر یونایتد را دوست دارم روایت متفاوتی از تهران در دههی بیست شمسی است. مهدی یزدانیخرم با قلمی مسحورکننده بیپرده روایتهای تودرتوی تهران را نقل میکند.
داستان کتاب من منچستر یونایتد را دوست دارم با یک داشجوی تاریخ مبتلا به سرطان خون آغاز میشود. او در اثر اتفاقی وارد یکی از جذابترین بخشهای تاریخ ایران میشود، بخشی که نه بر اساس شانس بلکه به انتخاب نویسنده مملو از خون و خشونت است. داستان این کتاب بین سالهای 1320 تا 28 مرداد 1332، یعنی روز کودتا، اتفاق میافتد.
کتاب من منچستر یونایتد را دوست دارم نخستین بار سال 1391 توسط «انتشارات گیسا» منتشر شد، اما بعد از اولین چاپ آن، «انتشارات چشمه» حق نشر این کتاب و بقیهی آثار مهدی یزدانیخرم را گرفت و این کتاب از سال 1392 به بعد توسط «نشر چشمه» چاپ و تجدید چاپ میشود. کتاب من منچستر یونایتد را دوست دارم دومین کتاب مهدی یزدانیخرم است، اولین کتاب این نویسندهی جوان، «به گزارش اداره هواشناسي: فردا این خورشید لعنتی...» نام دارد که توسط «انتشارات ققنوس» منتشر شده است و شما میتوانید نسخهی الکترونیکی این کتاب را از سایت فیدیبو تهیه کنید.
مهدی یزدانیخرم نوشتن رمان من منچستر یونایتد را دوست دارم را در سال 1388 آغاز کرد و برای نوشتن آن حدود چهار سال زمان گذاشت. او در این رمان تلاش کرده است بخشهای مختلفی از آدمهای تاریخی را با هویتی جدید وارد داستان کند. یزدانیخرم معتقد است که عامل پیونددهندهی همهی شخصیتهای داستانش خشونت است. او میگوید: «تحقیقات خیلی زیادی را دربارهی وضعیت اجتماعی آن زمان انجام دادم تا به این فرم نگارش رسیدم.»
ویژگی بارز کتاب من منچستر یونایتد را دوست دارم وجود خشونت، خیانت و خون است که تقریبا در همهی شاخههای داستان دیده میشود. یزدانیخرم میگوید: «تاریخ ایران بین سالهای بیست تا سی و دو بسیار آغشته به خون است. سرتیترهای اخبار اون زمان، بی تردید مهمترین وقایع تاریخی و اجتماعی آن زمان ماجراهای خونباری است. از سقوط تهران در شهریور 1320 تا کودتای 1332سراسر خشونت و خون است. اولین قتلهای زنجیرهای از همان سالها در تهران آغاز شدند. ما در آن سالها حضور نیروهای خارجی، نیروهای ارتشی و عناصر جدید تمدن را در تهران داریم. همهی این اتفاقات مرا به سوی این خشونت سوق داد.»
روایتهای رمان من منچستر یونایتد را دوست دارم به سبک «کات آپ» نوشته شدهاند. در این سبک نویسنده روایتهای جداگانه و گاهی تکه تکه را روایت میکند و با هنر ظریف نویسندگی همهی این روایتها را در طول داستان به هم متصل میکند. رمان من منچستر یونایتد را دوست دارم را میتوان ترکیب دوستانهی تاریخ با ادبیات دانست.
«بهروز دیجوریان» به تازگی کتاب من منچستر یونایتد را دوست دارم را به زبان ترکی استانبولی ترجمه کرده است. مهدی یزدانیخرم یکی از معدود نویسندگان معاصر ایرانی است که اثرش به زبان ترکی ترجمه شده است، او در این باره میگوید: «رمانهای ایرانی حضور چشمگیری در بازار کتاب ترکیه ندارند. کتابهای معدودی از نویسندگان ایرانی به ترکی ترجمه شدهاند. کتابی که متعلق به نویسندگان به روز ایران باشد کمتر دیده میشود و یکی از دلایل آن فقدان مترجم است.»
مهدی یزدانیخرم نویسنده و روزنامهنگار متولد سال 1358 در تهران است. یزدانیخرم فارغ التحصیل رشتهی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران است؛ او فعالیتهای ادبی خود را از دههی هفتاد با نوشتن در مطبوعات و مقالات آغاز کرد. اما مهمترین دلیل شهرتش نوشتن نقدهای مفید ادبی است. مهدی یزدانیخرم اکنون کنار نویسندگی، عضو شورای دبیران مجلهی «تجربه» است.
یکی از بزرگترین علایق مهدی یزدانیخرم به عنوان نویسنده این است که در دورههای مختلف تاریخی ایران جستو جو کند و خرده روایتهایی را تعریف کند که به گوش خواننده نا آشنا است. او میگوید: « میخواهم در کتابهایم داستان کسانی را بیان کنم که تاریخ آنها را چنان جدی نگرفته است، کسانی که در تاریخ گمشدهاند. هنگام احضار تاریخ در ادبیات، انگار ارواح و عناصر متافیزیکی به کمک نویسنده میآیند که میتوانند حافظهی نویسنده را قلقلک بدهند و ما را به سمتی سوق بدهند.اگر در تاریخ ادبیات نگاه کنید نویسندگان بزرگ هم گرایشهایی به تاریخ داشتهاند اما شیوهی بیان آنها متفاوت است.»
مهدی یزدانیخرم سبک نگارش خودش را الهام گرفته از نویسندگان بزرگی مانند «رضا جولایی»، «صادق چوبک» و نویسندهی محبوبش «رضا براهنی» میداند. مهدی یزدانیخرم تاکنون چهار رمان نوشته است؛ «به گزارش اداره هواشناسی: فردا این خورشید لعنتی...»، «سرخ سفید»، «خون خورده» و من منچستر یونایتد را دوست دارم. نسخهی الکترونیکی و پی دی اف همهی کتابهای مهدی یزدانیخرم در فیدیبو موجود و قابل دانلود است. انتشارات «نوین کتاب گویا» با همکاری «میر طاهر مظلومی» بازیگر خوشصدای ایرانی دو کتاب «سرخ سفید» و من منچستر یونایتد را دوست دارم اثر مهدی یزدانیخرم را به صورت کتاب صوتی منتشر کرده است که شنیدن آنها خالی از لذت نیست.
مهدی یزدانیخرم نام و هویت مشخصی برای شخصیتهایش در نظر نگرفته است. این نکته نشاندهندهی عدم اهمیت شخصیتها نیست، بلکه نشاندهندهی اهمیت نقش اجتماعی شخصیتها در داستان است. این سبک نوشتار در آثار نویسندگان مشهوری مانند «فدریکو گارسیا لورکا» در نمایشنامهی «عروسی خون» مشهود است. یزدانیخرم درباره این سبک نوشتارش میگوید: « تمام تلاشم در کتاب من منچستریونایتد را دوست دارم این بوده است که داستان را کلیپوار و با ریتمی تند و پرشتاب آدمهای بدون اسم را به یکدیگر وطل بکنم و یک سلسله و دوران تاریخی بسازم که در آن خرده روایتها نقش اصلی را داشته باشند.» یزدانیخرم معتقد است که به دلیل ریتم تند تاریخی در دههها بیست و سی شمسی لازم دانسته تا روایت کتاب را هم با هم سرعت بنویسد.
ضرب المثلی انگلیسی میگوید: «هرگز یک کتاب را براساس اسمش قضاوت نکن!» اسم رمان من منچستر یونایتد را دوست دارم هم ممکن است کمی خواننده را از موضوع اصلی کتاب دور کند و این حس را در خواننده ایجاد کند که کتاب پیش روی دربارهی ورزش یا تیم فوتبال منچستر یونایتد است. اما یزدانیخرم دربارهی این موضوع میگوید: «رمان من منچستر یونایتد را دوست دارم بر اساس توهم سرطان است. ساختار شاخه شاخهای داستان کتاب هم تضمینی بر همین موضوع است. اسم کتاب همانجور که در تصویر سازی ته رمان آمده است از بازی تیم قرمزپوش منچستر یونایتد دربرابر تیمی دیگر آمده است، و حرکت این تیم در زمین فوتبال شبیه به حرکت گلبولهای قرمز در خون انسان است. این گویای تصویر سرطان خون است.» دلیل دیگر انتخاب این اسم حضور سربازی انگلیسی در رمان است، سربازی که در منچستر بزرگ شده است و داستانش یکی از روایتهای رمان را تشکیل میدهد.
خرید و دانلود کتاب من منچستر یونایتد را دوست دارم اثر مهدی یزدانیخرم از همین صفحهی فیدیبو امکانپذیر است. دانلود کتاب صوتی من منچستر یونایتد را دوست دارم هم در سایت فیدیبو در دسترس است.
حوصلهی دانشجو سر میرود. سرش را، نگاهش را برمیگرداند سمت عابران منتظرِ پشت چراغ قرمز. کیفش را باز میکند تا سیگار دیگری پیدا کند. جیب جلویی کیف برزنتی پر است از خردهریزهای احمقانهی دست و پاگیر؛ شامچوی کوچک نیمهپری که چند بار شره کرده روی کاغذها، یک لامپ سوخته، زیرسیگاری بلوری لبپریدهای که چندباری که دستش را بیهوا داخل کیف کرده، انگشتش را بریده، انبوه سیگار نیمهکشیدهی 57 که قاطی وینستونها جا خوش کرده و یک کپه موی زبر طلایی که اولین محصولِ ریش تراشیدنِ دانشجوست.
...
رومل آمده. فیلد مارشال اسطورهای ارتشِ آلمان در یک زمستان پرسوزِ لعنتی اولین سالهای دههی سی شمسی، وارد تهران شده و توی خیابان استانبول بالای سردر ورودی هتل-کافه نادری با یونیفرم و کلاه و دستکش نشسته و آرام پاهایش را تکان داده. رومل لم داده کنار روح شاعر آزادیخواهی که دیگر عادت فرانسه حرف زدن از سرش افتاده بود و با ارواح به همان زبان مشترک حرف میزده. رومل با کلی تاخیر وارد تهران شده و ارواح صد افسر وفادار اِس اِس سیاهپوش مقابل در کافهی نادری خیره به فرمانده بزرگ و روح دیوانهای بودند که سعی میکرده خودش را به رومل نزدیکتر کند. ارواح افسران اِس اِس اصلا خوششان نمیآمده که ملت از توی دلورودهشان رد میشدند، ولی اعتراضی نمیکردهاند و منتظر ایستاده بودند تا فرمانده حرکتی کند. این طور بوده که فیلد مارشال اِروین رومل وارد تهران شده و از سربازانش سان دیده...
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۳۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 225 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۳۰:۰۰ |
نویسنده | مهدی یزدانی خرم |
ناشر | نشر چشمه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۰۸/۰۱ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
قیمت چاپی | 68,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
نمی شه گفت خوب یا بد. اثری متفاوت از نویسندهای متفاوت. این کتاب جزو داستان های کلاسیک نیست و روایی اون هم تحت تاثیر پرس های بیشماری هست که در متنش وجود داره. به عبارتی نویسنده عنان قلم رو رها کرده و علیرغم اینکه در جزییات ارتباط خاصی دیده نمی شه، اما روند کلی داستان متحد و یکپارچه هست. به نظرم نویسنده تونسته تصادفی رویدادهای زندگی و اتفاق اتی که که در اون می افته رو به نحو احسن بیان کنه. و اینکه چطور همه این رویدادهای تصادفی که در زندگی هر فردی اتفاق میافته در نهایت به شکلی معنادار مفهوم زندگی رو شکل میده.
داستان خوب نبود. البته اگر خوب میبود تعجب میکردم. از یزدانی خرم جز چرندیاتی که گهگاه در نشریات خودشون مینویسند و تشکیل باندهای قدرت در انتشارات انتظار دیگهای نمیره. آخه نون به نرخ روز خوری چون یزدانی خرم رپ چه به عرصهی اندیشه و ادبیات.
خیلی از این کتاب بدم آمد. پولم را ریختم دور. طبق نظریه جان بارت داستان در درجه اول باید لذت خوانش ایجاد کند که برای من اصلا لذت نداشت. قصه نداشت و من به سرعت باد فقط ورق زدم.
اگر کسی داستان خطی دوست داره و خیلی میونه ای با شیوه روایی مدرن نداره به نظرم نمی پسنده اما برای من که ادبیات مدرن دوست دارم جذاب بود.
خوندن خیلی سخته من آدم کتاب خوانی هستم ولی فقط تونستم ده درصدش رو بخونم موضوعش هم جذب نکرد خون خورده شون خیلی بهتره
انتظارش را نداشتم تنها چند صفحه اش را توانستم تحمل کنم
به سختی تا صفحه ۵۰ جلو رفتم. به نظرم تلخی اغراق شده ای داشت
این رمان توی کتابفروشی ها نیست و تعریفش رو زیاد شنیده بودم ولی متاسفانه اصلا خوب نبود.
عالی. خیلی دوسش داشتم. داره حال و هوای ایران در چند دهه قبل رو به شکل جذابی (حداقل برای من) تصویر میکشه
#کتاب_بعدی_من من کتاب خون خورده مهدی یزدانی خرم رو خوندم و از خوندنش لذت بردم