داستان کتاب سرگذشت پنج برادر در بازهی زمانی بین سالهای 1360 تا 1367 است. محسن مفتاح، دانشجوی بیست و هشت سالهای است که رویایی دکترا در بیروت را دارد ولی بر سر مزار این پنج برادر میرود و سرنوشت آنها را که با مرگ گرهخورده در میان جریانهای تاریخی، سیاسی و عاشقانه به تصویر میکشد. هر یک از این برادرها در نقاط مختلفی از تهران تا اصفهان، از بیروت تا آبادان و از مشهد تا کلیسایی کوچک در محلهی نارمک تهران به سرنوشتی شبیه هم گرفتار میشوند. مهدی یزدانیخرم با قلمی پرکشش داستان را بهگونهای نفسگیر پیش میبرد طوری که خواننده کتاب را تا پایان رها نمیکند.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 453.۳۷ مگابایت |
مدت زمان | ۱۱:۰۰:۱۷ |
نویسنده | مهدی یزدانی خرم |
راوی | علی سرابی |
آهنگساز | فردین خلعتبری |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۱/۱۸ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
از اجرای صوتی این کتاب و به خصوص موسیقی متنی که کار شده بود خیلی لذت بردم و شاید کتاب متنی این اثر؛ خوندش سخت و پیچیده تر از شنیدن این نسخه صوتی ملموس میشد.. داستان رو اگر بخوام توصیف کنم شاید بشه گفت داستان مرگ و خونه! المان هایی که توی همه خرده روایت ها و روایت اصلی وجود داره و اصلا روایت شدن داستان در بستر قبرستان دلیلیه برای روایت داستان های مرگ... انگار ذات زندگی و امید واهی آدم ها به عمر طولانی رو میخواد به سخره بگیره و این برای من یه تلنگر خوب بود که مرگ چقدر بهمون نزدیکه.. عنصر مشترک دیگه داستان هایی که روایت میشد فضا سازی خوب کلیسا و مسجده؛صدای ناقوس ها و اذان در ابن کتاب صوتی زیاد شنیده میشه. و اتفاقات مهم در بستر ین فضاها رخ میده. عاشقانه های داستان با اینکه عمیق نمیشن اما هرکدوم راوی یه داستان عاشقانه ناکام ان که ممکنه با بعضیاشون بیشتر همذات پنداری کنید.. فضای سیاسی و اجتماعی دهه ۶۰و ۷۰ایران خیلی خیلی خوب ترسیم شده و از اکثر قشر های فکری و اجتماعی ایران در اون دوران؛نماینده ای در داستان وجود داره و به این ترتیب رمان شاهد شخصیت های تکراری نیست.هر شخصیتی با ایدیولوژی و رفتار خودش منحصر به فرده! در کل داستان خوبی بود که از خوندنش پشیمون نیستم اما حس میکنم میتونست کوتاه تر باشه. چون جاهایی بیان جزییات و خرده روایت های نسبتا طولانی که از دل روایت اصلی بیرون میومدن؛ خسته ام میکرد و شاید اگر متنی بود خوندنش رو برام دشوار تر میکرد.
از اجرای صوتی این کتاب و به خصوص موسیقی متنی که کار شده بود خیلی لذت بردم و شاید کتاب متنی این اثر؛ خوندش سخت و پیچیده تر از شنیدن این نسخه صوتی ملموس میشد.. داستان رو اگر بخوام توصیف کنم شاید بشه گفت داستان مرگ و خونه! المان هایی که توی همه خرده روایت ها و روایت اصلی وجود داره و اصلا روایت شدن داستان در بستر قبرستان دلیلیه برای روایت داستان های مرگ... انگار ذات زندگی و امید واهی آدم ها به عمر طولانی رو میخواد به سخره بگیره و این برای من یه تلنگر خوب بود که مرگ چقدر بهمون نزدیکه.. عنصر مشترک دیگه داستان هایی که روایت میشد فضا سازی خوب کلیسا و مسجده؛صدای ناقوس ها و اذان در ابن کتاب صوتی زیاد شنیده میشه. و اتفاقات مهم در بستر ین فضاها رخ میده. عاشقانه های داستان با اینکه عمیق نمیشن اما هرکدوم راوی یه داستان عاشقانه ناکام ان که ممکنه با بعضیاشون بیشتر همذات پنداری کنید.. فضای سیاسی و اجتماعی دهه ۶۰و ۷۰ایران خیلی خیلی خوب ترسیم شده و از اکثر قشر های فکری و اجتماعی ایران در اون دوران؛نماینده ای در داستان وجود داره و به این ترتیب رمان شاهد شخصیت های تکراری نیست.هر شخصیتی با ایدیولوژی و رفتار خودش منحصر به فرده! در کل داستان خوبی بود که از خوندنش پشیمون نیستم اما حس میکنم میتونست کوتاه تر باشه. چون جاهایی بیان جزییات و خرده روایت های نسبتا طولانی که از دل روایت اصلی بیرون میومدن؛ خسته ام میکرد و شاید اگر متنی بود خوندنش رو برام دشوار تر میکرد.
من تا آخرشم گوش کردم. ولی متاسفانه با این که وسواسی نیستم باید یک بار دیگه خودم بخونم. قرائت و کارگردانی، علی رغم این که توسط افراد درجه یک تئاتر انجام شده افتضاح بود. علی سرابی به صورت مشهودی ادای دوبلور گوینده ی حیات وحش رو درمیاره. صداسازی ها بشدت غیرقابل تحمل و توهین آمیزند. آندره که ارمنی و متولد مشهده با لهجه ای مشهدی مازندرانی و من درآوردی قرائت شده. صدایی که برای صلاح الدین ایوبی قرار داده شده خنده داره کاملن. و صدای روح شاعر آزادی خواه! تقلید صدای آقای خسروشاهیه که روی آلن دلون قرار می گرفت! با این حال من تا انتها گوش کردم که کم لطفی نشه و نشنیده ایراد نگرفته باشم. ولی خودم رو که جای آقای یزدانی خرم می ذارم نمی دونم چطوری می تونه تحمل کنه این قرائت رو...
مهدی یزدانی خرم، به حق، یکی از بهترین رماننویسان کنونی ایران است. سبک منحصر به فرد روایت او از وقایع تاریخی و نثر پالودهاش، از جمله امتیازهای این رمان و دیگر آثار یزدانی خرم است. با این همه، به نظر میرسد، ایستایی شخصیتی و یا عدم تغییر و تحول راوی و یا مدیومی که اثر از زاویه ذهنی او روایت میگردد، طیف وسیعی از مخاطبان عام را پس از پایان این اثر و البته دیگر رمانهای یزدانیخرم، با دلخوری و دلزدگی مواجه میکند! مثلا مخاطب فکر میکند که پس از خواندن این رمان، هیچ اتفاق خاصی در جهان (امروزی) او نیفتاده است و همهچیز سر جای خودش است! _ همه چیز، فقط و فقط در شکل و نوع روایت جذاب اثر، خلاصه میشود. تشکر ویژه، بابت صوتی کردن این رمان خوب.
من رمان ایرانی نمیخونم اما باتعریفی که شنیده بودم ازاین اثرخوندمش اثری متفاوت بادیگرکارها تلخ ،رویایی درعین حال واقعی دردجامعه خیلی نامحسوس پیچیده درداستان باروایی متفاوت وآزاد دانسته هاو قلم و درکش اززندگی رابه رخ میکشدکاملا واضح مسلط به تاریخ معاصراین داستان قطعا میتونست تا اکنون ادامه داربشه نویسنده توانایی بسیاری دارد اگر آزادتر بودقطعا کتابی همه پسندتر میشد اما خب سبک کتاب طوریکه که یک عده یا خیلی میپسندند یااصلا نمیپسندند راوی هم دراکثرمواقع عالی فقط کاش صدای گوینده حیات وحش رادرنمیاورد که البته بعضی جاها محسوس است.
صدای گوینده اصلی خوبه اما صدای افراد دیگری که راوی هستند به جای شخصیتهای گوناگون خیلی ضعیفه در مورد خود کتاب کسانی که با قلم این نویسنده آشنایی داشته باشند گریزهای زیاد این داستان براشون ملموس هست و همین طور درام بودن زیاد داستان اما کسانی که آشنایی ندارند کمی اذیت میشن اول از این کتاب یزدانی خرم شروع نکند در مورد این که این وقایع رخ داده یا زائیده ذهن نویسنده است جای بررسی وجود دارد در مورد کلیت داستان مورد پسندم بود و این مدل نگاه نویسنده رو به زندگی افراد مختلف دوست دارم
از اجرای صوتی این کتاب و به خصوص موسیقی متنی که کار شده بود خیلی لذت بردم و شاید کتاب متنی این اثر؛ خوندش سخت و پیچیده تر از شنیدن این نسخه صوتی ملموس میشد.. داستان رو اگر بخوام توصیف کنم شاید بشه گفت داستان مرگ و خونه! المان هایی که توی همه خرده روایت ها و روایت اصلی وجود داره و اصلا روایت شدن داستان در بستر قبرستان دلیلیه برای روایت داستان های مرگ... انگار ذات زندگی و امید واهی آدم ها به عمر طولانی رو میخواد به سخره بگیره و این برای من یه تلنگر خوب بود که مرگ چقدر بهمون نزدیکه.. عنصر مشترک دیگه داستان هایی که روایت میشد فضا سازی خوب کلیسا و مسجده؛صدای ناقوس ها و اذان در ابن کتاب صوتی زیاد شنیده میشه. و اتفاقات مهم در بستر ین فضاها رخ میده. عاشقانه های داستان با اینکه عمیق نمیشن اما هرکدوم راوی یه داستان عاشقانه ناکام ان که ممکنه با بعضیاشون بیشتر همذات پنداری کنید.. فضای سیاسی و اجتماعی دهه ۶۰و ۷۰ایران خیلی خیلی خوب ترسیم شده و از اکثر قشر های فکری و اجتماعی ایران در اون دوران؛نماینده ای در داستان وجود داره و به این ترتیب رمان شاهد شخصیت های تکراری نیست.هر شخصیتی با ایدیولوژی و رفتار خودش منحصر به فرده! در کل داستان خوبی بود که از خوندنش پشیمون نیستم اما حس میکنم میتونست کوتاه تر باشه. چون جاهایی بیان جزییات و خرده روایت های نسبتا طولانی که از دل روایت اصلی بیرون میومدن؛ خسته ام میکرد و شاید اگر متنی بود خوندنش رو برام دشوار تر میکرد.
کتابی بسیار جذاب و روایت برهه ای از تاریخ ایران با تلویحاتی از شخصیتهای واقعی . نگارش کتاب واقعا فوق العاده است.من هم کتاب رو خوندم و هم کتاب صوتی رد گوش دادم. و به نظرم آقای سرابی خیلی خوب اجرا کرده بودن متن رو.البته جاهایی بود که به لحاظ تعدد شخصیت های کتاب و ثابت بودن راوی تغییر صداها محدود میشد.ولی با این حال بازهم مجموعه آقایون یزدامی خرم و سرابی کار تمیز و ارزشمندی بود. و ممنون از فیدیبو بابت زمینه سازی جامعه برای فراهم کردن رشد و توسعه فرهنگی ما🙏
من کتابو خوندم عمق نداره فاقد مفهوم و گیرایی مطمینا نویسنده هنر داستان گویی داره ولی جوهر اثر ضعیفه میشه اثار بهتری مطالعه کرد ویشنهاد نمیکنم
از شنیدن این کتاب لذت بردم. هر چند تعداد داستانها بسیار زیاد بود و همه اونها مورد علاقه من نبود اما بعضی از وقایع داستان اونقدر زنده و با جزئیات قابل لمس توضیح داده شده بود که با همه وجود حسشون کردم. با اینکه میدونید داستان مربوط به مرگ پنج برادره اما هنگام مرگ اونها شدیدا غافلگیر خواهید شد و اصلا قابل تشخیص نیست که چه زمانی اتفاق خواهد افتاد. یا عاشق کتاب میشین ی ا اصلا خوشتون نمیاد. من که از دسته اول بودم.