مدینه در گرمای طاقت فرسای بعد از ظهر میسوزد. از آسمان گرما میبارد و از زمین آتش میجوشد.
با همه این احوال، مدینه برای پیرمرد، تنها روزنه امید است.
خداروشکر! اینجا دیگر مدینه است اینجا مدینه پیامبر است. دستم که به دامن رسول برسد.به همه این خستگی ها میارزد.
او پیامبر است، او پناه مردم است...