از میان تمام شبها تنها موهات
و از میان تمامی روزها تنها چشمانت...
این عشقهایی که لاجرعه سر میکشید
در اولین ادرار دفع خواهد شد…
***
کاش هندو بودم تا دست کم میپرستیدمت...
دست از این همه سوختن بردار آسمان این شهر بارانی نخواهد شد…
من سالهاست با کسی که نه حتی با خودم هم نبودهام…
از کنار هم عبور میکنیم هر روز و من آن قدر فراموشم که یادت نمی آیم...
شاید این عشق، تنها رودربایستی شاعرانه من بود با خودم...