کتاب «منطقه مرده» نوشته استیون کینگ ( -۱۹۴۷) نویسنده آمریکایی و خالق بیش از ۲۰۰ اثر ادبی در گونه ادبیات وحشت و فانتزی است.
رمانهای او از پرفروشترین رمانهای آمریکا است و به زبانهای مختلفی نیز ترجمه شده است. هم چنین از بسیاری از آثار اقتباسهای سینمایی صورت گرفته که از جمله میتوان به فیلمهای ماندگاری چون ارواح، درخشش، رستگاری در شاوشنگ و مسیر سبز اشاره کرد.
منطقة مرده» رمانی در ژانر وحشت است.
«جان اسمیت»، یکی از شخصیتهای این داستان در تصادفی مجروح میشود و حدود پنج سال در کما به سر میبرد. وقتی هوشیاریاش را بهدست میآورد قادر به درک و مشاهده رازهایی ترسناک است و این توانایی، لحظات وهمآور داستان را رقم میزند.
در بخشی از کتاب «منطقه مرده» میخوانیم:
«دو چیزی که از آن شب خوب یاد سارا مانده بود، یکی اقبالی بود که در بازی چرخ پولسازی به آنها رو کرده بود و دیگری هم آن نقاب هالووین بود. اما سالها که از آن ماجرا گذشت، وقتی فشار یادآوری آن شب وحشتناک را بر خود تحمیل میکرد، بیشتر نقاب وحشتناک یادش میآمد.
جانی در آپارتمانی در کلیوز میلز زندگی میکرد. سارا یک ربع به هشت آنجا رسید، گوشهای پارک کرد و زنگ خانه را زد. آن شب قرار بود با ماشین او بروند، چون ماشین جانی با بلبرینگ یخزده در گاراژ همپدن بود. جانی پشت تلفن به او گفته بود که خیلی خرج برمیدارد و بعد، از آن خندههای معروفش کرده بود. اگر ماشین سارا این مشکل را پیدا کرده بود که اشکش درمیآمد، مجبور بود از درآمدش خرج کند.
سارا از سرسرای آپارتمان گذشت و به پلهها رسید و از کنار تابلوی اعلاناتی که آنجا آویزان بود گذشت. تابلو پر از کارت تبلیغات موتورسیکلت، دستگاه پخش موسیقی، خدمات تایپ، و تبلیغ کسانی بود که میخواستند به کانزاس و کالیفرنیا بروند و میتوانستند کسی را هم با خود ببرند و یا کسانی که دنبال کسی میگشتند آنها را به فلوریدا ببرد و در پول بنزین او شریک شوند. اما آن شب بیشترین چیزی که توجه را به خودش جلب میکرد عکس مشت گرهکردهای بر زمینهی قرمز به نشانهی آتش بود. روی پوستر تنها یک کلمه نوشته شده بود: اعتصاب! اواخر اکتبر سال ۱۹۷۰ بود»
ترجمش میتونست بهتر باشه
داستانشم...نمیدونم چی بگم احساس میکنم خیلی پتانسیل داشت جالب تر تموم بشه جالب تر پیش بره البته آدم نمیتونه کتاب رو زمین بذاره کشش داره
4
کتابی جالب و خوبی بود ، البته اواسطش یادم اومد سالها قبل فیلمش رو دیدم و دونستن اخرش کمی از این جذابیت برام کم کرد ، اما در کل رمان قشنگی بود.
5
خوشخوان 🪶
تلخ ☕️
پربار 🌳
بی نظیر بود.. عالی بود.. و ترجمه هم همینطور. بسیار لذت بردم
3
زیاد معمایی نبود ولی داستان جالبی داشت. به خوندنش می ارزید