کتاب زندگی بی نظیرتان را رقم بزنید نشر انتشارات درسا

برای این که بتوان زندگی را به بهترین شکل ممکن رقم زد اول از هر چیز باید ناامیدی و یاس را از زندگی دور کرد؛ اما هیچ اتفاق خوبی در زندگی در طول یک شب اتفاق نمی‌افتد و نیازمند اصول و تمرین‌هایی است. شريل ريچاردسن و لوئيزال هی در کتاب زندگی بی‌نظيرتان را رقم بزنيد راه و روش‌های زندگی پرامید و پرانگیزه را به خوانندگان می‌آموزند.

درباره کتاب زندگی بی‌نظيرتان را رقم بزنيد

کتاب زندگی بی‌نظيرتان را رقم بزنيد نوشته‌ی شريل ريچاردسن و لوئيزال هی است. این کتاب در دسته کتاب‌های روانشناسی با موضوع راه و رسم زندگی قرار می‌گیرد. شریل و لوئیز در زندگی خود شاهد تغییرات مثبت و اساسی بوده‌اند. آن‌ها توانسته‌اند کیفیت زندگی خود را از طریق راهکارهایی موثر بهبود ببخشند. آن‌ها در این کتاب سعی کرده‌اند تا آموخته‌های خود را با خوانندگان سهیم شوند. لوئیز در مقدمه کتاب می‌گوید «همه‌ی ما می‌توانیم کیفیت زندگی‌مان را بهبود بخشیم، به شرط اینکه هنر نگهداری از خود و تربیت ذهنمان، برای پروراندن افکاری برانگیزنده‌ی احساسات خوب و خوشایند را تمرین کنیم».

حجم کتاب کم است و نسخه چاپی آن در 176 صفحه با ترجمه‌ی مینا اعظامی از سوی انتشارات درسا راهی بازار نشر شده است.

روش‌های این کتاب به آسان‌ترین شیوه ارائه می‌شوند و خواننده قادر خواهد بود تا به اجرای گام به گام آن‌ها به آرامش فکری و روحی برسد. این به معنای این ست که اگر شما احساس می‌کنید که نسبت به زندگی و دغدغه‌های خود شوری ندارید پس این کتاب برای شماست. گفته‌های این دو نویسنده شبیه یک فانوس دریایی در روزهای تاریک زندگی‌تان عمل می‌کند و شما را از یاس و ناامیدی به سوی روشنایی و زندگی بهتر راهنمایی می‌کند.

کتاب زندگی بی‌نظيرتان را رقم بزنيد در نهایت به خواننده می‌آموزد تا چطور از احساس قربانی بودن رها شود و زندگی با نشاط و هیجانی برای خود رقم بزند. این کتاب به زبان ساده و روان نوشته شده تا مطالب آن برای همه‌ی افراد قابل فهم و قابل درک باشد.

درباره نویسندگان کتاب زندگی بی‌نظیرتان را رقم بزنید

لوئیز هی نویسنده و سخنران مطرح است. او با کتاب شفای زندگی در جهان مطرح شد، کتابی که بیش از 50 میلیون نسخه از آن به فروش رفته است و بیش از 25 سال است که الهام‌بخش بسیاری از افراد بوده است. او در برنامه‌های تلوزیونی و رادیویی آمریکا هم حضور داشته است.

شریل ریچاردسن یکی از نویسندگان پرفروش آمریکایی است. ریچاردسن از طریق اینترنت با همه‌ی مردم جهان ارتباط برقرار کرده است و به آنان کمک می‌کند تا کیفیت زندگی‌شان را بهبود ببخشند.

سرفصل‌های کتاب زندگی بی‌نظيرتان را رقم بزنيد

زندگی بی‌نظيرتان را رقم بزنید

مقدمه: (به قلم لوئیز هی)

مقدمه: (به قلم شریل ریچاردسن)

مقدمه مترجم

به تلفن جواب دهید و صندوق پست الکترونیکی را باز کنید

۲. رقم زننده‌ی زندگی بی‌نظیر خود شوید

۳. «چگونه آغاز کردن» روزتان به معنی «چگونه سپری کردن» آن روز است

 ۴. «چگونه آغاز کردن» روزتان، بیانگر «چگونه سپری کردن» زندگی‌تان است

 ۵. خلاف عادت عمل نکنید، آن عادت را برطرف کنید

۶. زیبایی حاصل از خرد

۷. پایان نمایش

۸. عبارت‌های تأكیدی

در بخشی از کتاب زندگی بی‌نظيرتان را رقم بزنيد می‌خوانیم

زمستان در راه است، زمانی که به طور طبیعی از روشنایی کم جان و سرمای در راه و هوای برفی، کمی احساس گرفتگی و افسردگی می‌کنم؛ اما همه چیز تغییر کرده است. امروز وقتی چشم از خواب گشودم، لبخندی بر لبانم بود. همچنان که از پنجره‌ی اتاق خوابم به بیرون می‌نگرم، فروغ خورشید در چشمانم جاری می‌شود، صورت و گردنم را گرم می‌کند و آدابی را تکرار می‌کنم که چند هفته‌ی پیش آغاز کرده بودم: «سپاسگزارم بستر عزیزم که آسودگی شبانه‌ی شگفت‌انگیز دیگری را به من عطا کردی». زندگی زیباست. برای نخستین بار پس از مدت‌های مدید، از رسیدن زمستان هیجان‌زده‌ام. من چشم به راه زیبایی خشم آلود بارش برف اینجا، در منطقه‌ی شمال شرقی هستم، بستر سکوتی که به هنگام فرونشستن برف، بر خانه‌مان فرود می‌آید و فرصتی که فراچنگ آوریم و این کتاب را بنویسیم. پیش از خارج شدن از بستر، می‌گویم: «بله امروز قرار است روزی به واقع وحقيقتا خوب باشد.» قرار است لوئیز را در خانه‌اش در سن دیگو ملاقات کنم. در گفتگوی چند دقیقه‌ی پیشمان، قرار گذاشتیم این چند روز را با هم کار کنیم. با همه‌ی وجود به دنبال مرحله‌ی بعدی این ماجرا هستم! روزی گرم و آفتابی در سن دیگوست که با دمای زیر صفر خانه‌ام در ماساچوست، یک دنیا فاصله دارد. ساعت‌ها در راه بوده‌ام و بسیار مشتاق نوشیدن چای و غذایی دلچسب هستم. خودرو مرا در مقابل خانه‌ای باشکوه، در مرکز شهر پیاده می‌کند. وارد سرسرا می‌شوم، درحالی که جامه دانم را پشت سرم می‌کشم. با دربانی خوش‌رو روبه رو می‌شوم که مرا به سوی آسانسوری می‌برد که مرا به خانه‌ی لوئیز می‌رساند.

وقتی در آسانسور به آهستگی به سرسرایی کوچک گشوده می‌شود، با آرایه‌های بی‌نظیر آسیایی مواجه می‌شوم و نغمه‌ی ملایمی به گوشم می‌خورد. زنگ در را می‌فشارم و لوئیز با همان لبخند همیشگی‌اش با من سلام و احوال‌پرسی می‌کند و می‌گوید: «خوش‌آمدی عزیزم، بفرمایید!»

از ورودی می‌گذرم و به دنیای دیگری وارد می‌شوم. درحالی که به پشت سر، به سرسرا نگاه می‌کنم و بسیار تحت تأثیر ترفند پخش موسیقی خیرمقدم برای میهمانان قرار گرفته‌ام، می‌پرسم: «این نوای موسیقی همیشه پخش می‌شود؟»

با ملایمت، همچنان که در را با نجابتی راهبه وار می‌بندد، پاسخ می‌دهد: «بله.» همچنان با تعجب به اطراف می‌نگرم؛ و او به راه می‌افتد تا به دنبالش بروم