اسطورهها ماجراها و حوادثیاند که در زمانهای آغازین آفرینش روی دادهاند؛ «روزگار افسانهای ازل». اساطیر حکایات شفاهی شگفتآوریاند. این حکایتها در آغاز شکل مکتوب نداشتند، اما بعد کسانی پیدا شدند و آنها را نوشتند. اسطورههای یونانی را شاعران یونانی یا لاتینیزبانی مانند هومر، هِزیود، پیندار، اُوید،... نوشتهاند. و بنا بر همین آثار مکتوب است که این حکایتها به نحوی تغییریافته و اصلاحشده به دست ما رسیده است.
اسطورههای یونانی شامل حکایتهایی است که نحوۀ تصور، تجسم و تخیل جهان یونان باستان را که زیر سلطۀ حکومت ربالنوعهایشان بودند، نشان میدهد. در این اسطورهها، برای نخستین بار در تاریخ بشر، ربالنوعهای یونانی چهرهای بشری یافتند و مانند انسانها رفتار کردند. این اسطورهها پدیدههای جهان را شرح میدهند. مثلاً آسمان بالای زمین است چون روزگاری این دو از هم جدا شدهاند. علت وقوع زمینلرزه، کارهای پوزئیدون است. صاعقه آسمان را میشکافد، زیرا زئوس به خشم میآید. عاشق شدن آدمها بر همدیگر، نتیجۀ الهامات آفرودیت است. از آنجایی که انسان در برابر جهان پیش رویش خود را کوچک و حقیر میبیند، جهان مایۀ ترس و هراس او میشود، پس به توضیحاتی نیاز دارد تا در زندگی به اطمینان خاطر برسد.