وماس ادیسون اختراعی را زیر بغلش حمل میکرد که با هیچ یک از اختراعات دیگر جهان تشابهی نداشت. وی به سوی شهر نیویورک، به دفتر مجلۀ ساینتیفیک اَمریکن میرفت که مجلهای معتبر و مشهور در زمینۀ دانش و فناوری بود. ادیسون وارد دفتر مجله شد و دستگاه کوچک خود را روی میز گذاشت. دستکم دوازده نفر گرداگرد او حلقه زدند. در این هنگام وی دستهای را که در انتهای ماشین قرار داشت، چرخاند. ناگهان از میان استوانهای که در وسط دستگاه قرار داشت صدایی برخاست. کارگران و کارمندان از شنیدن صدای ادیسون، که از آن ماشین عجیب و غریب بیرون میآمد، شگفتزده شدند.
تا آن زمان هیچ کس نشنیده بود که ماشینی بتواند چنان بهوضوح صحبت کند. ماشین صدای ضبطشدۀ ادیسون را پخش میکرد.