سالها دست به قلم دارم از نوشتههای ورزشی تا رمان و از قصههای کوتاه تا مقالههای ادبی و حتی ترجمه نیز کردهام.
در خلال این سالها نوشتههایی داشتهام که هم شعرگونه بودند هم آهنگی داشتهاند گاهی هم به آن نجوا میگفتم.
نمیدانم به راستی چه نام دارند؟
ترانههای من؟
نجواهای من؟
زمزمههای من؟
شعرهای من؟
بازی افکار من؟
سرانجام همه آنها را جمع کردم و نامی برای آنها گذاشتم "شعربازیهای من"
این مجموعه دردلهایم هستند دردلهایی در مورد عشق و غم و ترس و شجاعت و امید و شاید بسیاری چیزهائی دیگر که خوانندگانم از لابهلای آن کشف کنند.