مجموعه ۱۲ داستان کوتاه دید و بازدید یکی دیگر از آثار جلال آلاحمد است که اینک از نظر علاقمندان به او و آثارش میگذرد. جلال در هر دوازده داستان این کتاب به انتقاد و کوبیدن وضعیت موجود آن دوره که سراسر کشور در هرج و مرج ناشی از هجوم بیگانگان استعمارگر و بعداز آن دست و پا میزند میپردازد. در هریک از این داستانها به دفاع از مردم ستمدیده و رنجکشیده دوران خود توجّه میکند و هربار یکی از عوامل سرخوردگی ملت را گوشزد میکند. جلال در تمام این دوازده داستان همچون دیگر روشنفکران تحصیلکرده آن زمان به روشنگری و آگاهی مردم میشتابد.
دید و بازدید اولین داستان از این مجموعه است که جلال در آن به بهانه دید و بازدید سال نو و نوروز آدمهای مختلف جامعه را معرفی میکند. راوی داستان جوان شاعری است که در اولین دیدارش به دیدن یک استاد ادبیات میرود. این استاد ادبیات که وانمود میکند همیشه درمیان انبوهی از کارهای ادبی و هنری غرق است، مهمانانی از اشراف و آدمهای مهم حکومتی دارد و خود نیز آدم بیدردی است که از اجتماع دردمند خود تنها شنیده است و آنها را در شعرهایش میسراید؛ مهمانانش نیز که همه از آدمهای ثروتمند و بلندپایهاند چیزی جز منافع خود را نمیجویند و در بحثهای خود درباره اوضاع سیاسی و اجتماعی مملکت حرف میزنند و هریک بنا به موقعیت خود آن را تفسیر میکنند. استاد نیز وقتی درمیان آنهاست، یکی از آنها میشود و خودش نیز زندگیای اشرافی دارد. در میان مهمانان استاد تنها چند جوان محصل هستند که گویا تنها برای گرفتن نمره به دستبوس استاد آمدهاند و حضور این مهمانان بلندپایه و عالیمقام برایشان مایه تعجب است.