- دربارهی کتاب:
کتاب دید و بازدید، مجموعهای از داستانهای کوتاه نوشته ی جلال آلاحمد است که نخستین بار در سال ۱۹۴۵ منتشر شد. آلاحمد در داستانهای کتاب دید و بازدید که از اولین آثار او به شمار میآید، به نقد مسائل و مشکلات سیاسی، اجتماعی، مذهبی و فرهنگی جامعهی ایران میپردازد و از باورهای کورکورانه و عقاید فکر نشدهی پیرامون خود به شدت انتقاد میکند.
- خواندن کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مخاطب این کتاب علاقه مندان داستانها و ادبیات قدیم هستند.
- دربارهی نویسنده:
جلال آلاحمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانوادهای مذهبی در محله سیدنصرالدین شهر تهران بهدنیا آمد. وی پسرعموی سید محمود طالقانی بود. خانواده ی او اصالتاً اهل شهرستان طالقان و روستای اورازان بود. دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال، سیداحمد طالقانی، به او اجازهی درسخواندن در دبیرستان را نداد؛ اما او تسلیم خواست پدر نشد.
دارالفنون همکلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روزها کارِ ساعتسازی، بعد سیمکشی برق، بعد چرمفروشی و از این قبیل و شبها درس. با درآمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. بعد هم گاهگداری سیمکشیهای متفرقه. بردست «جواد»، یکی دیگر از شوهر خواهرهام که این کاره بود. و...
- جملاتی از کتاب:
سلام. حضرت آقای استاد تشریف دارند؟ بفرمایید فلانی است
صدای استاد از داخل اطاق بلند و از حیاط گذشت که با صدای کشیده میگفت: آقای... بفرمایید تو... کلبهی... درویشی که صاحب و دربون نداره
به به! سلام آقای من! گل آوردی؛ لطف کردی؛ بیا جانم! بیا بنشین پهلوی من و از آن بهاریههای عالی که همراه داری برای ما بخوان، بخوان تا روحمان تازه شود. ما که فقط به عشق شما جوانها زندهایم
اختیار دارید حضرت آقای استاد، بنده در مقابل شما؟! اختیار دارید
نه نمیشه. به جان خودم نمیشه حتماً باید بخونی وگرنه روحم کسل میشه
حضرت استاد اطلاع دارند که بنده شعر نمیسازم. آن هم در حضور شما؟