در کمند تو گرفتار شدم
از غمت خسته و بیمار شدم
حیف شد دل به تو دادم صد حیف
حیف شد با تو که من یار شدم
خاطرت هست که در وقت نیاز
بر تو من یاور و غمخوار شدم؟
خاطرت هست که با دشمن تو
وارد عرصهی پیکار شدم؟
مزدم این بود که در آخر کار
از جفای تو دلافگار شدم
حیف و صد حیف که با غمزهی تو
در کمند تو گرفتار شدم