«زنها احمقاند، زنهایی که بچه میخواهند.
آنها احمقاند.
همینکه میفهمند حاملهاند، بیدرنگ دریچهها را بهتمامی میگشایند؛ دریچههای عشق، عشق، عشق.
و دیگر آنها را نمیبندند.
آنها احمقاند.»
کتاب «دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد» نوشتهی «آنا گاوالدا» نویسندهی معروف فرانسوی در سال 1999 منتشر شد. این اثر اولین مجموعه داستان کوتاه از این نویسندهی مشهور است که شامل دوازده داستان «در حال و هوای سنژرمن»، «سقط جنین»، «این مرد و زن»، «اُپل تاچ»، «آمبر»، «مرخصی»، «حقیقت روز»، «نخ بخیه»، «پسر کوچولو»، «سالها»، «تیک تاک» و «سرانجام» است. این داستانهای ساده درعینحال تأثیرگذار که زبانی سهل و آسان نگاشته شدهاند بازتابی از اولین تجربههای نویسندگی «آنا گاوالدا» هستند. این اثر پس از انتشار به بیش از بیست زبان دنیا ترجمه و در سال 2000 موفق به دریافت جایزهی «رادیو-تلویزیون لوکزامبورگ-لِر» شد.
«آنا گاوالدا» Anna Gavalda نویسنده مطرح اهل فرانسه در 9 دسامبر سال ۱۹۷۰ در شهر پاریس به دنیا آمد. او کودکیاش را در خانوادهای با اصالت و اهل هنر گذراند و در نوجوانی پس از جدایی مادر و پدرش به مشاغل گوناگون روی آورد. او مدتی را در گلفروشی فعالیت کرد و مدتی را بهعنوان فروشنده مشغول به کار شد. او پس از فرازوفرودهای بسیار در آستانهی جوانی موفق به دریافت بورسیه از دانشگاه سوربن شد و به تحصیل پرداخت. «گاوالدا» از دههی نود میلادی نوشتن را آغاز کرد و داستانهای لطیف و مملو از احساس به نگارش درآورد. او پس از انتشار اولین اثرش با عنوان «دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد» نویسندگی را بهطورجدی دنبال کرد و چندین رمان و داستان کوتاه دیگر هم به چاپ رساند.
«آنا گاوالدا» زنان را یکی از ارکان مهم داستانهایش قرار داده و لایههای عمیق احساسی زنان را به تصویر کشیده است. او با نثری روان و لطیف عشق در میان زوجها و جوانان را دستمایه خود قرار داده و داستانهایی ساده که از دل جامعه برآمدهاند را بیان کرده است. او در حال حاضر یکی از نویسندگان مشهور ادبیات معاصر فرانسه است که آثارش بسیار خوشخوان هستند و به چندین زبان ترجمه شدهاند. ازجمله آثار او که به فارسی ترجمه شدهاند میتوان به «با هم، همین و بس»، «گریز دلپذیر»، «من او را دوست داشتم« و «زیر پوست زندگی» اشاره کرد که نسخهی الکترونیک و صوتی آنها در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
کتاب «دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد» نوشتهی «آنا گاوالدا» را انتشارات کتاب کوله پشتی با ترجمهی «سولماز واحدیکیا» در سال 1393 منتشر کرده است که در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. «سولماز واحدیکیا» مترجم ایرانی متولد سال 1363 تحصیلاتش را در رشتهی ادبیات زبان انگلیسی به سرانجام رساند و در حال حاضر به تدریس زبان مشغول است.
این مرد و زن توی اتومبیل عجیبی نشسته آند. اتومبیل حدود سی صدوبیست هزار فرانک برایشان تمام شده، جالب این است که مرد در نمایشگاه اتومبیل فقط در مورد قیمت آرم مخصوص اتومبیل کمی دچار تردید شد.
برفپاککن سمت راست بد کار میکند. این موضوع بسیار آزاردهنده است. دوشنبه از منشیاش میخواهد با نمایشگاه اتومبیل تماس بگیرد. لحظهیی به اندام ریزنقش منشی نگاه میکند. هرگز با منشیهایش رویهم نريخته است. کار مبتذلی است و این روزها ممکن است زیاد برای آدم خرج بردارد. بههرحال مدتی است دیگر به زناش خیانت نمیکند، از وقتی که هنگام بازی گلف، با حسابوکتاب مخارج غذایی مشترکشان به تفاهم رسیدند و حسابی خوش گذراندند.
بهسوی ویلایشان در شهرستان میراند. مزرعهی بسیار زیبایی نزدیک آنجرز. خانهیی بینظیر.
به قیمت ناچیزی آن را خریدند. اما حسابی روی آن کار ....کردند چوب کاریهای زیبا در همهی اتاقها، شومینهیی سنگی که در عتیقهفروشی پیدا کردند و فوراً چشمشان را گرفت، آن را بهدقت نصب کردند. پنجرهها پردههای سنگین زیبایی دارند که با بندهای پرده جمع شدهاند. آشپزخانهای بسیار مدرن، قابدستمالهای زرکاری شده، می ز کارهایی از جنس مرمر خاکستری. هر اتاق، حمام جداگانهای دارد، اثاثه خانه زیاد نیست، اما هر چه هست عالی است. بر دیوارها تابلوهای کندهکاریهای قرن نوزدهم با قابهای طلایی بسیار بزرگ نصب شده است که مربوط به شکار است.
وسایل و چیدمان خانه، آن را شبیه خانهی تازه پولدار شدهها کرده است، اما خوشبختانه خودشان متوجه نیستند.
مرد لباس پایان هفته به تن دارد؛ شلواری پشمی، یقهی برگردان آبی آسمانی از جنس کشمیر (هدیهی همسرش برای تولد پنجاهسالگیاش) کفشهای شکار ژان لوبا است، هرگز حاضر نیست کفاشیاش را عوض کند. بدیهی است جورابهایش چهارخانهی بلند است و همهی ساق پایش را میپوشاند. تند میراند. در فکر فرورفته است. وقتی برسند، سری به نگهبانان میزند تا دربارهی مزرعه با آنها صحبت کند، مسائل مربوط به خانه، هرس کردن درختان، شکار کردن قاچاقی و از این کار متنفر است.
از اینکه احساس کند دیگران اهمیتی به حرفهایش نمیدهند، متنفر است و این همان کاری است که دو کارگر آنجا انجام میدهند. با بیمیلی صبح تمام جمعهها شروع به کار میکنند؛ چون میدانند رئیس همان شب میرسد و باید طوری نشان دهند که تکانی به خود دادهاند.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۲۸ مگابایت |
تعداد صفحات | 144 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۴۸:۰۰ |
نویسنده | آنا گاوالدا |
مترجم | سولماز واحدی کیا |
ناشر | انتشارات کتاب کولهپشتی |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | I wish someone were waiting for me somewhere |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۶/۰۸ |
قیمت ارزی | 2.۵ دلار |
قیمت چاپی | 9,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
به نظرم برخی مواقع لازمه این مدل داستانها رو خوند...ارزش وقت گذاشتن رو داره... داستانهایی که اکثرا خواننده رو غافلگیر میکنه و بدون پایان مشخصی مخاطب رو وارد ماجرا و مجبور به تخیل و پایان سازی میکنی... بسیار امروزی و به نظرم پیشرو
اولین کتابی بود که از آنا گاوالدا میخوندم نسخه چاپیشم گرفتم. اصلا به درد نمیخورد... همچین کتابایی فقط آدمو از کتابخوندن دلزده میکنن. 《باز اینا فقط نظر منه》 پول هدر دادنه بقیه آثار آنا گاوالدا هم اینجوریه؟
چیزیکه این کتاب رو برای من جالب میکنه، متفاوت بودن فضای هرداستانه ، به طوریکه انگارچند نویسنده این کتاب رو نوشتن و نه یک نفر. همینطورتوصیفات زیبا وتوجه به جزییات این کتاب رو برای من بسیارجذاب کرد.
دیونه قلم این نویسنده شدم خیلی خیلی به جزئیات توجه کرده بود واقعا متحیرم که با قلمم میشه معجزه کرد یانه متنی به شدت احساسی که نقش اولو تو یه دوقطبی قرار میده و هر لحظه منتظر یه اتفاقی
نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم و ادامش بدم.سه تا داستان خوندم و رها کردم.ترجمش روان نیست و من و دلزده کرد
توقعم بیشتر بود نسبت به نام نویسنده ولی خب به نظر من ارزش یک بار خوندن رو داره ولی در نهایت چیزی به شما اضافه نمیکنه
به قول دوستمون غلط املایی زیاد داشت. قلم گاوالدا یه نمک و شیطنت خاصی داره اکثریت داستانهاشو دوست داشتم. ۴ ستاره حقشه
عاشق اسم کتاب شدم
پس می بینی من نه تنها دریازده می شوم بلکه آشخوری هستم که باید فردا به نانسی برود پس می بینی ...
اولین کتاب و فک کنم بهترین کتابی که از آنا گاوالده خوندم، داستان اول عالی بود