سوسمار سکسکه کنان به زمین افتاد.
گفت: تما شد دیگر جرات این را که به خانه ام برگردم نخواهم داشت.
ولی می بخشید به من هم می فهمانید که چی شده. این حق را دارم که بفهمم در وان خانه من چه می گذرد!
آن فیل یک مامور کره ذوکا است که برای شرکت پس کار می کند. اگر بدانید چه انگل هایی اند. می گذارند که تمام زحمت را ما بکشیم. ما بازار را کشف می کنیم زمینه را آماده می کنیم آنها می رسند و صابون را با نصف قیمت می فروشند و تجارت ما را بر باد می دهند.