«قله ی دنیا (۱)» حکایت عشق و شوریدگی دو دلباختهی خردسال با نام علی و حمید است که شور جبهه دارند و در سوز حضور میگدازند ولی عاشقیشان به اقتضای سن و سالشان رنگ کودکی دارد و در دام اغراق و تصنع گرفتار نیامده است. کودکاند اما فهمیده و مرد. ولی نگارندگان این فیلمنامه برخلاف بسیاری نمونههای مشابه، مردانگی و شعور را با فرزانگی و شعار اشتباه نگرفتهاند. قرار نیست کودکی که میفهمد، عالم و اندیشمند هم باشد. و نیز بنا نیست آنچه را دیگران در آینه نمیبینند و او در خشت خام میبیند در قالب شعر و جملات قصار دم به دم بر زبان بیاورد و حکیم و فرزانه جلوه کند. «قلهی دنیا (۱)» بیش از هر چیز داستان است و بر قصهگویی وفادار مانده است. اگر پیامی دارد این پیام را سیر کلی داستان به مخاطب عرضه میکند نه شخصیتها و دیالوگهایشان یا از آن بدتر نویسندهای که نتوانسته حضور خود را در قصه پنهان نماید.