کمین داستانی پرتعلیق را در کوران حوادث غرب کشور در سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی روایت میکند. معلمی با یک خودرو جیپ در میان روستاهای مختلف کردستان کتاب توزیع میکند و در یکی از آخرین سفرهایش در کمین نیروهای آشوبگر و ضدانقلاب محلی گرفتار میشود. روستاییان پس از مطلع شدن از این واقعه از کانالهای مختلفی اعم از شبیخون زدن به اردوگاه آشوبگران و نیز مذاکره با آنها سعی در نجات معلم دارند.
داستان کمین در گاه نخست و با توجه به شخصیتپردازی برای افراد حاضر در آن، چیدمانی منطقی و باور پذیر و غیرکلیشهای دارد و میتوان در لابهلای سطور آن به یک تصویر آگاهانه مبتنی بر رفتارشناسی صحیح از حوادث و شخصیتهای انقلابی و ضدانقلابی در سالهای پایان دهه پنجاه و اوایل دهه شصت رسید. در عین حال کمین نمایشی جذاب و پرکشش از صحنههای تعقیب و گریز در کوهستان را به نمایش کشیده است که در نوع خود قابل توجه است و در این میان تلاش شجاعی در این متن کوتاه برای توصیف میزانسنهایی که سرمای کوهستان را به همراه انجماد حاصل از ترس در درون مخاطب تلقین میکند بسیار قابل اعتناست.