زندگی و شرایط اجتماعی در غرب بسیار متفاوت با زندگی اجتماعی در شرق است. این تفاوتهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ریشه در تاریخی دارد که هر کشوری از آن عبور کرده است. مسیرهای مختلف تاریخی باعث شدهاند که جهان به دو دستهی «کشورهای توسعه یافته» و «کشورهای در حال توسعه» دستهبندی شود. با مرور کردن تاریخ و اصلاح اشتباهات گذشته، میتوان به شرایط بهتری دست یافت اما پیش از آن باید علل وجود این مشکلات را بررسی کرد. صادق زیباکلام در کتاب ما چگونه، ما شدیم؟ علل تفاوتهای فاحش میان ایران و غرب را ریشهیابی کرده است.
کتاب ما چگونه، ما شدیم؟ همان طور که در ادامهی نام آن آمده: «ریشهیابی علل عقبماندگی در ایران»، دربارهی علتهای عقب ماندن جامعه ایران در زمینههای اجتماعی، فرهنگی و صنعتی است. صادق زیباکلام در این کتاب علل عقبماندگی شرق در مقایسه با غرب را به طور کلی شرح میدهد و در لایههای جزئیتربا توضیح و تفسیرمسیر و ریشههای عقبماندگی ایران را بررسی میکند.
در این کتاب میتوان دیدگاه نویسنده را در علتهایی که عنوان میکند، به روشنی دید. دلایلی مثل عملی نشدن نظریات «مارکس» در ایران؛ چرا که مارکس نظریههای خود را با الهام از شیوهی زندگی در اروپا تبیین کرده است؛ تعصبات نژادی و قومی، بحران کم آبی در ایران، پایین آمدن سطح آگاهی مردم و دلایل عقب ماندگی ، پراکندگی و موضوعاتی جامع مانند دریانوردی و کشاورزی و عدم گسترش تجارت که باعث شده است ایران به عنوان کشور جهان سومی در جهان معرفی شود.
صادق زیباکلام نویسنده، فعال سیاسی و اجتماعی و از اساتید برجستهی دانشگاه تهران است. او به دلیل لحن صریح و گاهی تندِ خود در بیان مواضعش همواره موافقان و مخالفان بسیاری داشته است. بیشترین تاثیر را از نوشتهها و سخنرانیهای «دکتر علی شریعتی» گرفت و بسیاری از مواضع سیاسیاش تغییر کرد.
او در سال 1327 در تهران به دنیا آمد و پس از گرفتن مدرک دیپلم، در دانشگاه تهران پذیرفته شد. اما پدرش به شدت با تحصیل کردن او در ایران مخالف بود. او به اتریش رفت و مهندسی خواند. زیباکلام دربارهی رشتهی تحصیلیاش در یکی از مصاحبههایی که انجام داده میگوید: «دههی چهل نرم این بود که شما مهندسی بخوانید. هیچ کس نمی رفت علوم انسانی بخواند. از صد دانشجویی که به آلمان، فرانسه، آمریکا و انگلیس فرستاده میشدند، به ندرت کسی میرفت علوم انسانی بخواند. اینکه بعد ها علوم انسانی مشتریهای بیشتری پیدا کرد، تحت تاثیر انقلاب اسلامی و کارهای «دکتر شریعتی» بود؛ ولی سال چهل و پنج که من ابتدا به اتریش و در ادامه به انگلستان رفتم، اصلا فکر اینکه علوم اجتماعی بخوانم را نمیکردم.»
زیباکلام تحت تاثیر تفکرات مارکسیستی تحصیل در اتریش را نیمهکاره گذاشت و به انگستان رفت. مدرک کارشناسی ارشد را در رشتهی مهندسی شیمی گرفت و درحالیکه یک سال از تحصیلش در مقطع دکترا میگذشت بعد از هفت سال به تهران آمد. او بعد از مدت کوتاهی در زمان پهلوی برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا به انگلیس برگشت اما در زمان برگشت به انگلستان ساواک از او تعهد گرفت که فعالیتهای سیاسیاش را کنار بگذارد.
زیباکلام در سفری که سال 1353 به ایران داشت، پاسپورتش توسط دولت گرفته شد و دو سال به اتهام اقدام علیه امنیت کشور در زندانهای قصر و اوین زندانی بود. بعد از آزادی قصد داشت تا برای اتمام دورهی دکترا به انگلیس برگردد اما دولتِ وقت این اجازه را به او نداد.
زیباکلام مجبور شد در ایران بماند و با وجود تنفر خود از عملکردش با ساواک همکاریهایی جزئی کرد تا بتواند در ایران کار کند. او برای استخدام در دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه امیرکبیر درخواست داد و تقاضایش در هر سه دانشگاه پذیرفته شد. با وجود اصرار ساواک به کار کردن در دانشگاه شهید بهشتی که آن زمان دانشگاه ملی نام داشت، توانست در دانشکدهی فنی تهران استخدام شود.
زیباکلام پس از انقلاب به انگلیس برگشت؛ اینبار به قصد تحصیل در رشتهی علوم سیاسی. مقالهی دکترایش را در ارتباط با انقلاب اسلامی ایران و فلسفهی سیاست غرب نوشت و بعد از شش سال به ایران برگشت. او در سال 1371 عضو گروه علوم سیاسی در دانشکدهی حقوق و علوم سیاسیِ دانشگاه تهران شد. صادق زیباکلام هماکنون یکی از مطرحترین اساتید دانشگاه تهران است.
سال 1397 جایزهی آزادی بیان «دویچهوله» به زیباکلام تعلق گرفت. خبرگزاری آلمانی «دویچه وله» در سال 1953 تاسیس شد. این سازمان برنامههای خبری و تحلیلیاش را در قالب برنامههای تلویزیونی، رادیویی و اینترنتی به زبان آلمانی و سی زبان دیگر منتشر میکند. «دویچهوله» در سال 1394 جایزهای بینالمللی برای افراد یا نهادهایی که در راستای آزادی بیان تلاش میکنند، در نظر گرفت. سال 1397 برای قدردانی از فعالیتهای صادق زیباکلام در زمینهی آزادی بیان و اندیشه در ایران، این جایزه به او اهدا شد.
او کتابهای تحلیلی و پژوهشی زیادی منتشر کرده است. میان آنها میتوان به «غرب چگونه غرب شد»؛ پژوهشی دربارهی رنسانس و پیدایش مدرنیته در غرب، «هاشمی بدون روتوش»؛ گفتگوهایی با حجت السلام والمسلمین «هاشمی رفسنجانی» در طول پنج سال و کتاب «از دموکراسی تا مردمسالاری دینی» که پژوهشی دربارهی تفکرات سیاسی «دکتر شریعتی» است، اشاره کرد.
در دهمین دورهی جشنوارهی «سینما حقیقت» فیلمی به نام «قابها» به نمایش درآمد. «کیوان مهرگان» خبرنگار باسابقهای است که در حوزهی ادبیات و مستندسازی هم فعالیت میکند. او در اولین تجربهی جدیاش در زمینهی مستندسازی سراغ اتاق صادق زیباکلام در دانشگاه تهران رفت و دربارهی قابهای روی دیوار این اتاق مستندی به نام «قابها» ساخت.
او دربارهی شکلگیری ایدهی این اثر گفته است: « من حدودا دوازده سال داشتم که جنگ تمام شد. محل زندگی من اسلامآباد غرب بود و این منطقه 600 کیلومتر با تهران فاصله داشت. یکی از دوستانم در رشتهی علوم سیاسی دانشگاه تهران پذیرفته شد و تابستان که به شهر ما بازگشت، با عطش از فضای دانشگاه و ماجرای اتاق آقای صادق زیباکلام تعریف کرد که در آن عکسی از «نلسون ماندلا» و یک نقاشی از گربهای که توسط دخترش نقاشی شده بود، روی دیوار نصب بود. این تصویر از آن زمان در ذهن من باقی بود.»
در این مستند صادق زیباکلام دلیل قرارگرفتن هر کدام از این تصاویر روی دیوار اتاقش را به شیوهای راحت، صریح و خودمانی شرح میدهد. «مهرگان» در مصاحبهاش با خبرنگار این جشنواره عنوان کرد: « مستند «قابها» تصویری از ذهن صادق زیباکلام است که روی دیوار اتاقش ترجمه شده است. تاریخ معاصر ایران به ویژه از مشروطه به بعد برای این استاد علوم سیاسی اهمیت دارد؛ البته نه تاریخ مکتوبی که در دسترس است بلکه تاریخی که در ذهن و جان او است و بخشی از آن با تاریخ همپوشانی دارد و بخشی برخلاف آن چیزی است که تاکنون شنیدهایم.»
مستند «قابها» توجه مخاطبان زیادی را جلب کرد؛ طوری که جلوی درب سالنهای اکرانش صفهای بسیار طولانی درست شد و مدیران برگزاری جشنواره، سانسهای اضافه را به این اثر اختصاص دادند.
سال 1370 «سید علیرضا بهشتی شیرازی» که از مشاوران نخستوزیر ایران بود، «انتشارات روزنه» را تاسیس کرد. «روزنه» ناشر کتابهای صادق زیباکلام، «حسین الهی قمشهای» و طراحیهای «بزرگمهر حسینپور» است. چاپ مجموعه کتاب «ارباب حلقهها» برای اولین بار در ایران توسط «نشر روزنه» باعث شد این موسسه میان مخاطبین خاص و عام شناخته شود. «روزنه» در سال 1374 کتاب ما چگونه، ما شدیم؟ اثرِ صادق زیباکلام منتشر کرد. شما میتوانید برای دانلود pdf کتاب ما چگونه ما شدیم؟ از همین صفحهی فیدیبو اقدام کنید.
آگاهی نسلهای پس از عباس میرزا از شکاف میان ایران و غرب تدریجی بود. آنان در ابتدا محو پیشرفتهای تکنیکی و صنعتی غرب میشدند. برخی از ایرانیان که در نیمه اول قرن نوزدهم به اروپا سفر کرده و ذوق نوشتن هم داشتند مشاهدات خود را به صورت سفرنامه درمیآوردند. آنان آن قدر از ذیذن اروپا و مقایسه آن با مملکت عقبمانده خودشان شگفتزده و مبهوت میشدند که نام سفرنامههایشان را حیرتنامه گذاردند. ایرانیان برای نخستین بار با بیمارستان، راهآهن، بانک، تراموا، تلگراف، پارکهای بزرگ، برق، گاز، آب لولهکشی، کارخانجات، تولیدات صنعتی، تماشاخانه، اپرا و جنبههای دیگری از زندگی مدرن غرب آشنا میشدند. اما بهتدریج آنان متوجه جنبههای عمیقتر تمدن غرب شدند. جنبههای زیربنایی سیاسی و اجتماعی همچون حاکمیت قانون (در برابر حاکمیت مطلق حکام و فرمانروایان در ایران)، محدودیت اختیارات حکومت (در مقابل اختیارات نامحدود پادشاه در ایران)، پاسخگو بودن حکومت در قبال اقدامات و تصمیماتش (در مقابل مطلقالعنان بودن حکومت در ایران)، آزادی مطبوعات، آزادی احزاب و تشکلهای سیاسی، آزادی مذهب و اجتماعات، انتخاب حکومت از سوی مردم (در برابر مشروعیت الهی حکومت در ایران) و امکان انتقد از حکومت از جمله جنبههای دیگر جوامع اروپایی بود که بهتدریج ایرانیان را تحت تاثیر خود قرار میداد.
این آشناییها و علم به شرایط جغرافیایی و به تعبیری آگاهی عمیقتر از غرب به نوبه خود باعث گستردهتر شدن ابعاد پرسش تاریخی عباس میرزا میشد.
مشکل اساسی نسلهای بعد از عباس میرزا آن بود که آنان فقط با معضل شکاف یا فاصله میان ایران و غرب روبهرو نبودند، بلکه بهتدریج متوجه میشدند که غرب در عین حال منظما در حال پیشرفت بود درحالیکه هیچ روزنهای در انتهای تونل تاریک غقبماندگی ایران به چشم نمیخورد. به عبارت دیگر، پرسش عباس میرزا ضمن آنکه بهتدریج به نسلهای بعدی انتقال مییافت، در عین حال ابعاد آن نیز گستردهتر میشد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 5.۳۳ مگابایت |
تعداد صفحات | 480 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۶:۰۰:۰۰ |
نویسنده | صادق زیباکلام |
ناشر | انتشارات روزنه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۰۸/۰۸ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 69,500 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
واقعیاتیه که متاسفانه با گفتنش افراد به غرب زدگی متهم میشن.
خواندن این کتاب من رو علاقه مند به خواندن تاریخ ایران کرد. چیزی که قبلا هیچ تمایلی به خواندنش نداشتم. کتاب با نگاهی متفاوت به تحلیل ایران و شرایط تاریخی,اجتماعی و جغرافیایی حاکم در طول تاریخ می پردازد و سعی در تفسیر وضعیت کنونی حاکم بر جامعه بر مبنای ان دارد. کتاب غرب چگونه غرب شد, از همین نویسنده در کنار مطالعه این کتاب بسیار مفید فایده است و حکم مکمل یکدیگر را دارند. ضمن اینکه هر دو این کتاب ها اثری پژوهشی ارزشمندی هستند که مشابه این قبیل پژوهش های مفصل کمتر انجام گرفته و وجود این قبیل کتاب ها جای خوشحالی و امیدواری دارد. از دکتر صادق زیبا کلام بابت زحمات تالیف هر دو کتاب بسیار تشکر می کنم.
کتابی بسیار خوب است و نشان دهنده هوش و استعداد نویسنده است. من کتاب غرب چگونه غرب شد رو اول خوندم که نسبت به این کتاب اثری نازل هست و تقریبا خواندن یا نخواندنش تفاوتی نداره و به خاطر همین تصور که از این کتاب داشتم، اصلا نخونده بودمش. خوندن این کتاب به شدت برای جامعه امروز ما مشکل گشا هست چرا که ساختارهای اجتماعی و حکومتی ایران دوباره در همان مسیری قرار گرفته که پیش از این باعث سقوط جامعه ما شده و خواندن این کتاب هشداری است که از تکرار این روند جلوگیری کنه. به نظر من مهمترین کاری که میشه انجام داد تا این چرخه معیوب شکسته بشه عمل به قانون در همه سطوح است. به نظر من قانون حتی ناقص ولی قوی در اجرا، راه فرار ما به سوی پیشرفت هست و این قانون باید از سوی تکتک ایرانیها عمل و اجرا بشه.
ایشان در کتاب دو عامل رو باعث عقبماندگی ما میدونند؟ حمله مغولان و کمبود بارندگی. صدها صفحه سیاهی و آخر کار حمله مغول و کمبود آب ما رو عقب مونده کرده! اما باز این هم جای بحث داره در کدام سطح ما عقب مانده شدیم؟ فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی؟ کتاب یک گرته برداری ناشیانه از کتاب استبداد شرقی ویتفوگل است. هرچند باید کتابهای ایرانیان و جامعه کوتاه مدت کاتوزیان را از نظر دور نداشت.
فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه... دوستی که گفتند چرت و پرت... کتاب را بخوانند، اگر غیر عقلانیست قبول نکنند، به جای توهین هم با استدلال مخالفت کنند...
سلام کتاب بدی نیست بخونیداز یک نگاه دیگری خواسته علل عقب ماندگی را بررسی کند که داوریهای صحیح و اشتباهی دارند، ولی حتما نقدهای بخش آخر کتاب را هم که دیگران به نظریه های دکتر زیباکلام وارد کرده اند را هم مطالعه کنید اکثر هم جالب و قابل توجه هستند.البته نویسنده سعی کرده جانب انصاف را رعایت کند ولی خیلی جاها خواسته و نا خواسته ،تئوری هایشان رنگ و بوی نژادپرستانه و توهین آمیز دارند، ( در ابتدا خود نویسنده مخالف آنها بوده ولی خودش به دام این تئوریها افتاده است) به ویژه به اقوام داخل ایران و همچنین عدم توجه به نقاط قوت ویژگی های انواع سبک های زندگی های ایرانیان و...هر کتابی به یک بار خواندش می ارزد.
چرا یک سری میاید میگید غرب زدگی؟؟!!! اصلا چه ربطی به غرب زدگی داره.... شما این کتاب رو نخوندی احتمالا داری یه چیزی میپرونی.... برای کسایی که دوست دارن تاریخ ایران رو از گذشته دور تا به الان رو توی یک کتاب با نتایج و بررسی های لازم که ببین چی شد که ملت ایران به این وضعیت رسیدن عالیه. سوال بزرگ اینه چرا غرب پیشرفت کرد و تمدن ما عقب موند... سوالی که ذهن ناصرالدین شاه و درباریانش رو از اون زمان درگیر کرده بود تا ما که الان زندگی میکنیم و میاد علت و ریشه های ناکامی ما توی پیشرفت رو بررسی میکنه که به نظر من عالی بود واقعا دست و پنجش درد نکنه دکتر زیبا کلام
چگونهتشکیلارتشروبهقبایلکوچنشیننسبتمیدهد.درحالیکهبیشازهزارسالقبلازوروداینقبایلبهایرانهمهسلسلههایهخامنشاشکانیساسانیارتشهایقدرتمندداشتهاند.تازمانخلفایعباسیحتیسکههایساسانیضربمیشد.قبلازهمهاینگفتههادرکتاب.ابدرایرانمدیریتمیشد.مگراینکهتاریخایرانراازاسلاموعرببهبعدتصورکند.یااینکهبخواهدتاریخعربهایمهاجمومهاجررابنویسدوبررسیکند.اصلاخوبنبود.وریشهیابیهاکاملاجهتداربود.دراقلیمیکههفتهزارسالشهرنشینیبوده.ریشهمسایلراغزنویانوسلجوقیاندیدن.حداقلکمسوادیست
راستش کتاب خیلی کتاب خوبیه . اما یه مشکل اساسی داره و اون هم محیط زیست گراییه . در واقع تمام مشکلات برمیگرده به شرایط جوی و آب هوایی ایران !! اینجا تمرکز قدرت در دست حکومت بوده ، چون آب کم بود . ( شرایط محیطی ) اینجا درگیر حملات اقوام صحرانشین شده چون شرایط محیطی زندگی صحرا نشینی رو ایجاب میکرده . اروپایی ها رو دریا قدرت داشتن ، چون به دریا نزدیک بودن و ... به علاوه این کتاب در ابتدا با مارکسیسم مخالفت میکنه و بعد تمام اتفاقات رو از دیدگاه مارکسیستی بررسی میکنه !!
من همیشه ابعاد اجتماعی دین را مانع پیشرفت میدانستم . اما این کتاب به من نشان داد اگر دین هم نباشد ، هرچیزی با قدرت نظامی مسلط و قدرتمند ، می تواند تبدیل به ابزاری برای کنترل مردم شود و جلوی پیشرفت را بگیرد . کتابی پر مغز و مفهوم و بسیار دقیق و علمی ... خواندنش را به همه ی مردم برای فهم چرایی فرهنگ امروز و چگونگی تاثیر فرهنگ و متقابلاً تاثیر حکومت بر فرهنگ و تاثیر متقابل هر دو بر مردم توصیه میکنم .