«از خواب که بیدار شد، فهمید مسخ شده و به گرگور سامسا تبدیل شده است.»
کتاب «سامسای عاشق» نوشتهی «هاروکی موراکامی» در سال 2013 منتشر شد. داستان این کتاب معروف دربارهی جانوری به نام «گریگور سامسا» است که به انسان تبدیل و با جهانی نو روبهرو میشود. او با پیشینهای کاملا متفاوت در دنیای انسانها قرار میگیرد و از دریچهای جدید زندگی انسانها را در این کتاب توصیف میکند. «گریگور سامسا» به دنبال کشف و درک بدن و شرایط جدیدش در ارتباط با آدمهای دیگر قرار میگیرد و با دختری خمیده آشنا میشود. او در دنیایی متفاوت طعم عشق را میچشد و روزنههای امید را نشان خواننده میدهد.
«هاروکی موراکامی» این داستان را به تأثیر از کتاب «مسخ» اثر «فرانتس کافکا»، نویسندهی آلمانیزبان به نگارش درآورده است. در کتاب «مسخ» یک انسان به سوسکی سیاه و منزجرکننده تبدیل میشود و مسیری منتهی به ناامیدی و پوچی را پیش میگیرد. «هاروکی موراکامی»، نویسندهی توانای ژاپنی روح کافکایی را در داستان «سامسای عاشق» دمیده است ولی داستان او در نقطهی مقابل «مسخ» قرار دارد، «گریگور سامسا» سال 1915 با «گریگور سامسا» زاییدهی ذهن «موراکامی» بر اثر مفاهیم عمیق انسانی با یکدیگر تفاوت دارند. «موراکامی» در «سامسای عاشق» عنصر امید، تلاش و عشق را یادآوری میکند و نتیجهای متفاوت از داستان «مسخ» را نشان میدهد.
«هاروکی موراکامی» haruki murakami نویسندهی مطرح ژاپنی در 12 ژانویه سال ۱۹۴۹ در شهر کیوتو به دنیا آمد. در آن زمان پدر مادرش هر دو به تدریس ادبیات ژاپن مشغول بودند و او از کودکی با دنیای نوشتن و کتاب آشنا شد. او آثار نویسندگان اروپا و روسیه را دنبال میکرد و به موسیقی و ادبیات آنها علاقه داشت. او بامطالعهی آثار «فرانتس کافکا»، «گوستاو فلوبر»، «چارلز دیکنز» و «فیودور داستایوفسکی» با ادبیات جهان آشنا شد و از دههی هشتاد میلادی بهطورجدی نویسندگی و ترجمه را پیش گرفت. او کتاب «تعقیب گوسفند وحشی» را در سال 1982 منتشر کرد و در همان سال موفق به دریافت جایزهی ادبی نوما شد. این نویسنده پس از این اثر چندین کتاب معروف دیگر نوشت و مدتی را به آمریکا رفت و در دانشگاه پرینستون به تدریس مشغول شد.
«هاروکی موراکامی» سبک منحصربهفرد خودش را دارد، او در فضای غیرواقعی و سورئال لایههای شخصیتی افراد را کنکاش میکند و ابعاد وجودی انسان را با رویکردی نو به تصویر میکشد. او تنهایی و هویت انسان را دستمایهی داستانهای معمایی و مبهم قرار و خواننده را در فضایی فرا واقعگرایی قرار میدهد. آثار «موراکامی» به بیش از سی زبان دنیا ترجمه شدهاند و این نویسنده در میان خوانندگان فارسیزبان هم طرفدار دارد. «چاقوی شکاری»، «سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش»، «برقص برقص» و «بعد از زلزله» ازجمله آثار این نویسنده هستند که به فارسی ترجمه شدهاند و نسخهی صوتی و الکترونیکی آنها در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
کتاب «سامسای عاشق» نوشتهی «هاروکی موراکامی» را انتشارات بوتیمار با ترجمهی «مریم عروجی» در سال 1393 منتشر کرده است که در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
وقتی که سامسا به پلهی هفدهم رسید، خودش را جمعوجور کرد و سر پا ایستاد. هر آنچه نیرو در بدنش باقیمانده بود را نمایان ساخت و لنگلنگان به سمت رایحهی وسوسه کننده پیش رفت. از راهروی ورودی که سقفی بلند داشت عبور کرد و به اتاق ناهارخوری قدم نهاد. غذا بر روی یک میز بیضیشکل بزرگ چیده شده بود. دور میز پنج صندلی قرار داشت. اما اثری از آدمها نبود. ستونهای باریک بخار از دیسها بلند میشد. یک گلدان شیشهای با دوازده گل سوسن درست وسط میز قرار داشت. روی میز، مقابل چهارتا از صندلیها کارد و چنگال و دستمالسفره چیده شده بود که ظاهراً دست نخورده مانده بود. انگار کسانی همین چند دقیقه پیش برای صبحانه آنجا نشسته بودند اما ناگهان به خاطر رویدادی غیرمنتظره و ناگهانی همگی پا به فرار گذاشته باشند. چه اتفاقی افتاده بود؟ کجا رفته بودند؟ یا به کجا برده شده بودند؟ آیا برای صرف صبحانهشان بازخواهند گشت؟ اما سامسا فرصت فکر کردن به این سؤالات را نداشت. در حال فرود آمدن روی نزدیکترین صندلی، بدون کوچکترین توجهی به کاردها و چنگالها و قاشقها و دستمالها، با دستخالی، به هر آنچه دستش میرسید چنگ انداخت و به دهان برد. نان را پاره کرد و بدون کره یا مربا بلعید، سوسیسهای چرب پخته را درسته قورت داد، تخممرغهای پخته را با چنان سرعتی بالا انداخت که یادش رفت پوستشان را بکند، مشت مشت پورهی سیبزمینی را که هنوز گرم بود به دهان برد و خیارشورها را به کمک انگشتهایش زود و سریع از ظرف بیرون کشید. همه را رویهم جوید و سپس با سر کشیدن آب پارچ پایین داد. مزه برایش مهم نبود. بیطعم یا خوشمزه تند یا شور همه در نظرش یکسان بود. تنها مسئلهی مهم، پر کردن غار درونش بود. چنان روی خوردن متمرکز شده بود گویی فرصت بسیار محدودی جهت خوردن به او داده بودند. چنان ذهنش از خیال خوردن انباشته شده بود که وقتی انگشتهایش را میلیسید، بهاشتباه دندانهایش را در آنها فروکرد. تکههای غذا به هر طرف پاشیده شده بودند و هنگامیکه یکی از بیش دستیها افتاد و شکست، کوچکترین توجهی از خود نشان نداد.
بالاخره سامسا، گرسنگیاش فروکش کرد و به پشت تکیه داد تا نفسی تازه کند، تقریباً چیزی از غذاها نمانده بود و میز ناهارخوری منظرهی ترسناکی داشت. انگار دستهای کلاغ، در حال نزاع از پنجرهای باز هجوم آورده بودند و حریصانه شکمشان را سیر کرده و از همان راه به بیرون پرواز کرده بودند.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 549.۶۳ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 48 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۱:۳۶:۰۰ |
نویسنده | هاروکی موراکامی |
مترجم | مریم عروجی |
ناشر | بوتیمار |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Sama in love |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۰۷/۰۶ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
قیمت چاپی | 4,500 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
این کتاب ادامه ی کتاب مسخ کافکا هست...اگه اول مسخ رو بخونید لذت این کتاب چند برابر می شه...در کل کتاب خوبیه ارزش خوندن داره...ترجمه ی شیوایی هم داره.
توضیحاتش خیلی سرسری وعجولانه است...انگارفقط قصد داشته کتاب رو تمومش کنه...همین...ولی موضوعش جالبه...سه ستاره میدم دوتا برای موضوعش و ی ستارم واسه قلمش
من دوست داشتم این داستان رو علی الخصوص از این ایده نویسنده که یه دختر گوژپشت رو انتخاب کرد خیلی لذت بردم
متوسط بود، در مورد شخصیه یهو میبینه در یک. مکانیه و اتفاقاتی میفته، ترجمه عالی
عالی، ولی قبلش حتما کتاب مسخ کافکا رو خونده باشید تا بفهمید جریان از چه قراره
با این که طرفدار موراکامی هستم. اصلا خوشم نیومد
ادامه داستان مسخ کافکا، که بنظرم از اصل داستان بهتر بود
واقعا رئالیسم جادویی موراکامی آدم را به پرواز وا می دارد
اگه قبلش مسخ رو خونده باشین عالیه~♡