کتاب نقطه سیاه نشر ایران‌بان

قدرت‌ و نفوذ رمان‌های جنایی را نمی‌توان دنیای ادبیات داستانی نادیده گرفت. همان‌قدر که یک فیلم جنایی و معمایی می‌تواند مثل طبل در گوش صدا دهد، یک رمان ژانر وحشت هم می‌تواند   برای خواننده‌اش جذاب و سرگرم‌کننده باشد. اتفاقات غیرقابل‌پیش‌بینی، ترس‌ و هیجان و پایان غافل‌گیرکننده از عناصری هستند که در بیش‌تر داستان‌های جنایی وجود دارند و باعث جذابیت و رونق این ژانر در ادبیات شده‌اند.

آنتونی هوروویتس در مجموعه داستان‌های الکس رایدر از این عناصر استفاده کرده است و این بار در قسمت دوم این مجموعه با عنوان نقطه سیاه یک تجربه‌ی تکرار نشدنی  برای مخاطب ساخته است.

درباره داستان‌های الکس رایدر

آنتونی هوروویتس اولین‌بار مجموعه داستان‌های الکس رایدر یا «مامور دوصفر هیچ» را در سال 2000 نوشت. شخصیت همه داستان‌های این مجموعه پسر 14 ساله‌ای به نام «آلکس رایدر» است. الکس بعد از مرگ والدینش با عمویش زندگی می‌کند اما بعد از این‌که عمویش به طرز مشکوکی می‌میرد او به رازی پی‌ می‌برد که زندگی‌اش را عوض می‌کند.

الکس که پسر بچه‌ای مدرسه‌ای است بعد از فهمیدن این راز به اجبار در مسیری قرار می‌گیرد که هیچ راه فراری از آن ندارد. مسیری که او را تبدیل به یک جاسوس سرویس امنیتی در انگلستان می‌کند. او در سازمان جاسوسی MI6 راه پیدا می‌کند و در هر قسمت از کتاب خواننده با ماموریت‌های هیجان‌انگیز او روبه‌رو می‌شود.

در کتاب نقطه سیاه؛ در آلپ مرگ منتظر الکس رایدر است، الكس رايدر به مدرسه برمی‌گردد و سعي می‌کند با زندگي مخفيانه دوگانه و هم‌چنين تكاليف مدرسه دوگانه‌اش كنار بيايد اما سازمان جاسوسي از او می‌خواهد که برای ماموریت به مدرسه‌ای در آلپ برود و ...

داستان‌های الکس رایدر، شهرتی به اندازه‌ی هری پاتر

مجموعه داستان‌های الکس رایدر یکی از موفق‌ترین آثار آنتونی هوروویتس است جوایز معتبر بسیار زیادی کسب کرده است. فروش بیش از 600 میلیون نسخه از این کتاب تا امروز عدد بزرگی است که محبوبیت و جذابیت این مجموعه در سراسر جهان را نشان می‌دهد. مجموعه الکس رایدر در کشورهای اروپایی و امریکایی مثل مجموعه داستان‌های «هری‌پاتر» پر مخاطب است. هالیوود با اقتباس از جلد اول مجموعه الکس رایدر در سال 2006 فیلمی جذاب و مهیج  با نام طوفان شکن (storm breaker) ساخته است که فیلم‌نامه‌ی آن را خود آنتونی هوروویتس نوشته است.

مجموعه داستان‌های الکس رایدر شامل یازده رمان است که «مدرسه‌ی شوم/نقطه سیاه» دومین جلد این مجموعه است. پنج رمان گرافیک، سه داستان کوتاه و یک کتاب مکمل هم در کنار این جلدها متعلق به این مجموعه‌ی منتشر شده‌اند.

نشر ایران‌بان با ترجمه‌ی «تینا فلاحتی‌نوین» کتاب نقطه‌ سیاه از مجموعه داستان‌های الکس رایدر را در سال 1387 منتشر کرد. برای دانلود کتاب نقطه سیاه و کتاب‌های دیگر آنتونی هوروویتس از سایت فیدیبو اقدام کنید.

نگاهی به سبک نگارشی داستان‌های جنایی

ادبیات جنایی ژانری از ادبیات است که  در سراسر دنیا طرفداران بزرگسال و نوجوان زیادی دارد. داستان‌های پلیسی، کاراگاهی، گنگستری و مافیایی زیر مجموعه‌ی ادبیات جنایی قرار می‌گیرند. معمولا در همه‌ی داستان‌های ادبیات جنایی یک کاراگاه مخوف، پلیس یا یک جاسوس به عنوان شخصیت ثابت در روند قصه قرار می‌گیرد. «هرکول پوآرو» در داستان‌های«آگاتا کریستی» و «کاراگاه مگره» در داستان‌های «ژرژ سیمنون» نمونه‌ی موفق و جذاب قهرمان‌های ادبیات جنایی‌اند.

 آنتونی هوروویتس هم یکی از نویسندگان پر مخاطب در ژانر پلیسی و وحشت است که با تلفیق خیال و هیجان داستان‌هایی حیرت‌انگیز برای نوجوانان خلق کرده است. دوران کودکی هوروویتس به روایت خودش، کمی عجیب و ترسناک بوده است بنابراین می‌توان حدس زد که تخیلات قوی او در داستان‌پردازی از کجا نشات گرفته است. مجموعه رمان‌های الکس رایدر، داستان جاسوسی پسر نوجوانی است که با اتفاقاتی عجیب و ترسناک روبه‌رو می‌شود. هر جلد از کتاب‌های این مجموعه همان‌طور که از طرح جلد جذاب و هیجان‌انگیز آن‌ها مشخص است مثل یک فیلم جنایی و معمایی در ذهن خواننده ماندگار می‌شوند.

داستان نقطه سیاه از همان پاراگراف اول  خواننده را از داستانی با موضوع جاسوسی آگاه می‌کند:

«مایکل جی، روسکو آدم محتاطی بود. خودرویی که هر روز صبح سر ساعت هفت و ربع او را سرکار می‌رساند، مرسدسی سفارشی با درهای فولادی و شیشه های ضدگلوله بود. راننده ی آن یک مامور بازنشسته‌ی اف بی آی بود یک اسلحه‌ی برتای نیمه خودکار داشت و می‌دانست چطور از آن استفاده کند. از محل توقف خودرو تا ورودی برج روسکو در خیابان پنجم نیویورک فقط پنج قدم فاصله بود، اما دوربین‌های مداربسته هر اینچ از مسیر او را زیر نظر داشتند. وقتی درهای خودکار پشت سرش بسته شدند، یک مامور پذیرش یونیفرم پوش - آن هم مسلح - مراقب بود تا او از سرسرا عبور کرد و به آسانسور خصوصی خودش وارد شد».

درباره زندگی و آثار آنتونی هوروویتس

آنتونی هوروویتس، فیلم‌نامه‌نویس و رمان‌نویس مطرح ژانر وحشت، پلیسی و ماجراجویانه است. او در سال 1955 در  خانواده‌ای یهودی در انگلستان متولد شد. هوروویتس هم مثل «چارلز دیکنز» پدر ثروتمندی داشت که با برباد دادن سرمایه‌اش خانواده‌ی خود را بعد از مرگ دچار مشکل کرد.

یکی از دلایلی که آنتونی هوروویتس به ژانر وحشت و جنایی علاقه‌مند شد، حضور افراد و اتفاقات عجیب در زندگی‌اش بوده است. هوروویتس در 8 سالگی به مدرسه‌ای شبانه‌روزی رفت که دانش‌آموزان آن به بدترین شکل تنبیه می‌شدند. آنتونی هوروویتس گفته است که حضور مادربزرگ بدجنس‌اش هم در زندگی‌ او تاثیر بدی داشته است اما می‌تواند مادرش را برای همیشه ستایش کند. مادری که او را با کتاب‌های ترسناک آشنا کرد و در تولد سیزده سالگی او جمجمه یک انسان را به‌عنوان هدیه به او داد.

هوروویتس از کودکی به نوشتن علاقه‌مند بود و از 23 سالگی به طور جدی نویسندگی را شروع کرد. او نه تنها یک فیلم‌نامه نویس زبردست است بلکه بیش‌از 20 کتاب برای کودکان و نوجوانان نوشته است.  او می‌گوید: «تنها زمانی که کاملا احساس خوش‌حالی می‌کنم، وقتی است که دارم می‌نویسم».

اولین رمان آنتونی با عنوان «راز شوم فردریک» یک  داستان طنز ماجراجویانه برای کودکان بود که در سال ۱۹۷۹ منتشر شد. «میشا، جادوگر و طلسم اسرارآمیز» دومین رمان آنتونی در سال ۱۹۸۱ منتشر شد. بیش‌تر کتاب داستان‌های آنتونی هورووینز برای نوجوانان در قالب یک مجموعه نوشته شده‌اند و یک شخصیت ثابت دارند.  مجموعه کتاب‌های«آلکس ریدر»، «قدرت پنج نگهبان» و « برادران دایمند»  از پرفروش‌ترین و محبوب‌ترین مجموعه داستان‌های  آنتونی هوروویتس هستند. 

هورووینز در خلق شخصیت‌های افسانه‌ای هم تجربه دارد. او و «ریچارد کارپنتر» چند قسمت از مجموعه‌ی تلویزیونی رابین هود را همراه با هم نوشتند. آنتونی در سال ۱۹۸۱ سه قسمت از این مجموعه را برای کودکان نوشت و منتشر کرد.

یکی از مهم‌ترین آثار آنتونی هورووینس برای علاقه‌مندان به کتاب‌های کاراگاهی، اولین اقتباس ادبی  او از «شرلوک هلمز» با عنوان «خانه ابریشمی» بود که منتقدان ادبی زیادی معتقدند یکی از بهترین اقتباس‌های ادبی از  داستان شرلوک هلمز  است. استقبال چشمگیر دوست‌داران ادبیات جنایی، ازاین کتاب باعث تجدید چاپ چندباره آن در سراسر جهان و حتی ایران شده است.

4 سال بعد از انتشار«خانه ابریشمی»، در سال2015 آنتونی هوروویتس با نوشتن اقتباس دیگری از داستان‌های «هولمز» با عنوان «موریارتی» دست به خلق اثری محبوب و پرفروش زد. کتاب «موریارتی» از انتشارات ایرانبان با ترجمه‌ی «مریم رفیعی» در فیدیبو قابل خرید و دانلود است.

آنتونی هورووینس یکی از نویسندگانی است که از طرف خوانندگان خود به عنوان یک قهرمان مورد ستایش قرار گرفته و جوایزمهم بسیاری از جمله جایزه‌ی انجمن کتابفروشان،جایزه‌ی نیلزن نویسنده‌ی سال، جایزه کتاب کودکان سال انگلیس و جایزه‌ی خانه سرخ کتاب کودکان از جمله افتخارات اوست.

در بخشی از کتاب نقطه سیاه می‌خوانیم

از آنچه اتفاق افتاده بود چنان حیرت زده بود، که به هیچ عنوان نمی توانست درک کند چه اتفاقی افتاده است، که حتی فریاد نزد. فقط در تاریکی چاه آسانسور سقوط کرد، دوبار به دیوارها خورد و بعد، دویست متر پایین تر، با آسفالت سخت زیرزمین برخورد کرد.

آسانسور سر جایش باقی ماند. محکم به نظر می رسید، اما در واقع، اصلا آنجا نبود. آنچه روسکو به داخلش قدم گذاشته بود یک هولوگرام نمایش داده شده در فضای خالی چاه | آسانسور بود، جایی که باید آسانسور واقعی قرار داشته باشد. جنتلمن در را طوری برنامه ریزی کرده بود تا وقتی روسکو دکمه را فشار دهد باز شود، و بی سر و صدا قدم گذاشتن او را به درون حفره ی مرگ تماشا کرده بود. اگر میلیاردر فقط لحظه ای به بالا نگاه کرده بود، می توانست پرژکتور نقره ای هولوگرام را ببیند که چند متر بالای سرش، پرتو می افشاند. اما مردی که برای رفتن به ناهار پا توی آسانسور می گذارد به بالا نگاه نمی کند. جنتلمن این را می دانست و او هرگز اشتباه نمی کرد.