«روزنامهنگاری تقریبا مثل راه رفتن روی لبهی تیغ است. هرچه قدر هم که احتیاط کنید بالاخره یک جای آدم زخمی میشود. شما این را قبول دارید؟» این سوالی است که محمدباقر رضایی از آلبرت کوچویی نویسندهی سرشناس و روزنامهنگار پیشکسوت دربارهی فعالیت در دنیای مطبوعات پرسیده است. او در کتاب مثل راه رفتن روی تیغ با این نویسندهی فرهیخته به طور مفصل به گفتگو نشسته است. بخش قابل توجهی از این گفتگوها به روزنامهنگاری و رسانههای ایرانی اختصاص دارد.
استاد آلبرت کوچویی یکی از محبوبترین چهرههای رادیویی است. برنامههای رادیویی او همواره در شمار پرشنوندهترین برنامههای است. او بیش از 50 سال از عمر خود را صرف تولید برنامههای مختلف شنیداری، دیداری کرده است و مقالات بسیاری را به نگارش درآورده است.
محمدباقر رضایی از دوران کودکی شیفتهی قلم آلبرت کوچویی بود. معاشرت و همنشینیهای رضایی با استاد کوچویی باعث شد او از کوچویی بخواهد با او به گفتگو بنشیند. اگرچه استاد کچویی این پیشنهاد را بارها رد کرد اما پس از کش و قوسهای فراوان به این گفتگوی دوستانه و مصاحبهی کتبی رضایت داد. در انتها محمدباقر رضایی در بهار سال 1390 با استاد کچویی به گفتگوی مفصل پرداخت و حاصل تلاشها و پافشاری او در کتابی با عنوان «مثل راه رفتن روی تیغ» منتشر شد.
آلبرت کوچویی نویسند و مترجم سرشناس ایرانی تبار آشوری است. او در هشتم تیر سال 1322 در همدان به دنیا آمد. پدرش کارمند شرکت نفت بود؛ به همین علت آنها در سن 4 سالگی به آبادان نقل مکان کردند و او تا اخذ مدرک دیپلم در این شهر زندگی کرد. کوچویی پیش از آنکه به مدرسه رود، خواندن و نوشتن میدانست و با زبان آشوری و انگلیسی نیز آشنا بود. او سپس زبان لاتین، ایتالیایی را خود آموز فراگرفت و در دانشگاه زبان فرانسه آموخت. کوچویی پدرش را اولین معلم و قهرمان زندگیاش میداند. او فردی جدی، مهربان، منضبط، اجتماعی بود. از طرف دیگر طنز خود را مدیون مادرش میداند و معتقد است شوخطبعی را از او به ارث برده است. تمام خانوادهی او اهل کتاب و مطالعه بودند. این فضای فرهنگی و معاشرت با افراد فرهیخته نقش مهمی در شکل گیری مسیر زندگی او ایفا کرده است.
او در دوران نوجوانی با خواندن شعر پریای شاملو در رادیو نفت ملی آبادان مشغول به کار شد. دو دوران تحصیل در تهران نیز با دوستان هم دانشکدهای به کار دوبله مشغول بود و همزمان در رادیو و تلویزیون به اجرای برنامه میپرداخت. او همچنین در روزنامهی آیندگان، مجلههای بامشاد و خوشه قلم زده است.
آلبرت کوچویی یکی از پیشکسوتهای عرصهی روزنامهنگاری و رسانه به شمار میآید. او تهیهکنندگی و گویندگیِ برنامههای متعدد رادیویی و تالیف مجموعهای از برنامههای رادیویی در قالب کتابی با عنوان «حرفی برای گفتن» و سردبیری چند نشریه فرهنگی، علمی و ورزشی را برعهده داشته است.
از دیگر فعالیتهای او داستانخوانی و کتاب خوانی رمانهای ایرانی و خارجی، دوبله و صداپیشگی برنامههای تلویزیونی، مستند و نگارش مقالات متعدد است. استاد کوچویی تاکنون بیش از سه هزار مقاله، نقد و گفتگو را منتشر کرده است؛ اما جز چند اثر که ترجمهی آنها را بر عهده داشته، خود دست به قلم نبرده و کتابی را منتشر نکرده است. از آثار ترجمه شده توسط آلبرت کوچویی میتوان به کتابهای «کنسرت ناتمام» و «قاطینای پهلوان»،«مجموعه شعر پابلو نرودا» و «تراژدی آشوریها» اشاره کرد.
انتشارات نگاه کتاب مثل راه رفتن روی تیغ را در سال 1391 عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
کتاب مثل راه رفتن روی تیغ دربارهی مطبوعات و روزنامهنگاری است. این کتاب برای آن دسته از افرادی مناسب است که به آثار گفتگو محور با موضوع مطبوعات و روزنامهنگاری علاقهی ویژهای دارند. تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 132 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 6 روز بخوانید.
کتاب مثل راه رفتن روی تیغ حجم اندکی دارد و برای افرادی که وقت کافی برای خواندن کتابهای طولانی را ندارند و قصد دارند کتابی مختصر با موضوع گفتگو محور ، مطبوعات و روزنامهنگاری را بخوانند مفید خواهد بود.
- شما در سینما به دنبال چه بودید؟ و غیر از نقد فیلمها آیا فعالیت دیگری هم در وادی سینما داشتید؟
با آنکه سینما، همیشه از دوران کودکی تا به امروز از علایق من بوده و همیشه سینمای جهان را در رسانهها، دنبال میکنم جز مدتی کوتاه. به نقد آن هم پرداختهام. زمانی که اکران فیلمهای خارجی پس از انقلاب، قطع شد به ناچار چون خیلی از مشتاقان سینما به «ویدئو» رو آوردم. به هنگامی که دستگاه ویدئوی «بتاماکس» هیجده هزار تومانی به بازار آمد و بعدها تا پنجاه هزار تومان، قیمت پیدا کرد و قاچاق بود و در پتو و شَمَد، قنداقپیچی میشد. آخرین فیلمهای سینمای جهان را تماشا می کردم.
پس از مدتی ویدئو با سیستم وی.اچ.اس و البته کیفیت خارق العاده تا آن هنگام، به بازار قاچاق آمد. با فیلمهای ویدئوی گرانتر از بتاماکسیها. تردید نکردم و دریک معامله از صندوق عقب آن خودرو و خودروی خودم، یک دستگاه وی.اچ.اس خریدم. حالا مانده بود مساله اجاره فیلم های آن که به طور معمول دشوار میافتید. دوستی که متخصص تعمیر دستگاههای صوتی و تصویری بود. رومیون نام، روزی مژده داد که در همسایگی ما جوانی است ۱۵-۱۶ ساله که به دنبال یک شریک برای اجاره و تماشای هفتگی ویدئو است. گفتم میدانی من فیلم فارسی تماشا نمیکنم – فیلمهای تازه و قابل اعتنا و به زبان اصلی، تماشا میکنم. گفت میدانم و این جوان هم همین طور است. فیلم های ارزشمند و اگر کارگردان نخبهای هم باشد، چه بهتر. اینگمار برگمان تماشا می کند. فللینی و پازولینی و...
گفتم پس یافتم. قرار شد فردایش آن جوان زحمت آوردن فیلمها را به خانه ما بکشد و من آنها را در میانه هفته، به خانه او برگردانم با نصف نصف هزینهها.
اولین محموله قاچاق از فیلمهای روز رسید. جوانی ترکه، خوش سیما و خوش تیپ به خانهمان آمد با محموله بینظیری تا آن روز. خوشحالیام هنگامی بیشتر شد که دیدم آن جوان چقدر با سینمای روز جهان آشنا است. زبان میداند و شنیده بودم که رزمی کار هم هست.
پس از چاق سلامتی پرسیدم اسمتان چیست جوان؟
گفت: رامبد جوان
بده بستان محموله قاچاق فیلمهای وی.اچ.اس تا مدتها ادامه داشت. مدتها بعد، آن جوان آراسته و با فرهنگ را در تلویزیون دیدم، در مجموعه تلویزیونی«خانه سبز».
امروز هم رامبد جوان همان است که بود و البته با انبوه موهای از دست داده....
فرمت محتوا | epub |
حجم | 777.۰۰ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 133 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۲۶:۰۰ |
نویسنده | محمدباقر رضایی |
ناشر | انتشارات نگاه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۰۴/۱۵ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 10,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
بهتر است نسخه pdf کتاب ها را بگذارید در حال حاضر جستجو د رمتن و امکان پیمایش بر اسا فهرست وجود ندارد این کتاب ها - بخصوص کتاب های تخصصی روش مطالعه خاص دارد و این روش تولید آنها مناسب نیست