
سیصدویکمین داستان صوتی خانه داستان چوک،
رمان «گور ته چشم» ، نویسنده «اعظم زلفیگل» راوی«نازیلا خوشنود».
این رمان سرگذشت زنی است که مورد ظلم قرار میگیرد و با پیشتکاری مثالزدنی در برابر ظلم میایستد و با کیاست به آنچه میخواهد میرسد. در این رمان با زنی مواجه هستیم که اراده آهنین دارد.
بخشی از کتاب
بعد از بازی، فکر جهنم نیمدایرهای که ته خانهها بود، آزارم میداد. در کوچه، دور از چشم آقاجان و بدون روسری بازی میکردیم. ته همه بازیها کوفتم میشد. اول، ترس از آقاجان به جانم میافتاد که که نکند سر برسد و بعد، ترس جهنم کوفتی که آقاجان در کلّهام کرده بود.
آقاجان میگفت روزی خدا تو را از تکتک موهایت در جهنم آویزان میکند و میسوزاند. در همان دنیای کودکی، قیاس میکردم که گیرم در زندگی هم، همۀ خانهها را پشت سر گذاشتم؛ اما اگر پایم ماند روی جهنم چه؟
| فرمت محتوا | mp۳ |
| حجم | 606.۵۱ کیلوبایت |
| مدت زمان | ۱۰:۴۶:۵۷ |
| نویسنده | اعظم زلفی گل |
| گوینده | نازیلا خوشنود |
| ناشر | چوک |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۱۰/۰۷ |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |