0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب خانه مادرم شِری فرانکه نشر ذهن‌آویز

کتاب خانه مادرم شِری فرانکه نشر ذهن‌آویز

دختری در جست‌وجوی آزادی

کتاب متنی
نویسنده:
درباره خانه مادرم

-قسمتی از کتاب-

روبی حرفم را قطع کرد، کلماتش به اندازه‌ای تند و تیز بودند که انگار خون جاری می‌کردند: «دانش‌آموزهای این مدرسه تأثیر بدی روی تو گذاشتن. این تصمیم قابل بحث نیست، شِری.»

به فرش خیره شدم، درحالی‌که تلاش می‌کردم اشک‌هایم را نگه دارم و احساس می‌کردم قرار است مثل بانوی دورۀ ویکتوریا ناگهان به شکل شایان توجهی از حال بروم. با صدای آرام گفتم: «ولی من مدرسه‌م رو دوست دارم.» از اینکه صدایم آن‌قدر ضعیف و حقیرانه به نظر می‌رسید، متنفر بودم.

روبی گفت: «از مدرسه جدیدت بیشتر خوشت میاد. کلاس‌ها خیلی کوچیک‌ترن، معلم‌ها عالی‌ان و همه اونجا هم‌کیش خودمونن.»

کوین که بالاخره به یاد آورد بخشی از این تیم دو نفره پدر و مادری است، وارد بحث شد.

او با ملایمت گفت: «شِری، محیط اونجا برات خیلی امن‌تره.»

احساس آشنای عجز و ناتوانی وجودم را فرا گرفت. بار دیگر، زندگی‌ام بدون رضایت خودم، در حال تغییر بود. حق انتخاب این‌بار به نام امنیت از من گرفته می‌شد.

از آن‌ها اجازه گرفتم و با دست‌های لرزان به حمام پناه بردم و در را پشت سرم قفل کردم. قفسه سینه‌ام فشرده شده بود، هر نفس مبارزه‌ای طاقت‌فرسا در برابر وزنی نامرئی بود. حس خفگی، وحشتناک و مثل غرق شدن در خشکی بود. این مهمان ناخوانده یعنی حملۀ عصبی را می‌شناختم. قبلاً هم تجربه‌اش کرده بودم، اما هرگز به این شدت نبود.

نمی‌دانستم چه کار کنم، لباس‌هایم را درآوردم و دوش را باز کردم. در وان دراز کشیدم، زانوهایم را به سینه‌ام چسباندم، دست‌هایم را محکم دور خودم حلقه کردم، انگار می‌توانستم تکه‌های وجودم را به هم بچسبانم. آب بر بدن و صورتم می‌ریخت، نفس‌هایم کوتاه و بریده بود و با فرایند ناگهان پیچیدۀ دم و بازدم دست‌وپنجه نرم می‌کردم.

در آن لحظه، با صدای ریختن آب بر چینی وان، آن فکر سرد و گزنده به ذهنم خطور کرد:

می‌خوام بمیرم.

تصور نبودن، حتی درحالی‌که بخش منطقی مغزم با آن می‌جنگید، احساس آرامش عجیبی را به همراه داشت. بخش منطقی مغزم مقابله کرد. نه، خدا می‌خواد زنده باشی، شِری. این حتماً بخشی از نقشۀ اونه.

اوه، بااین‌حال... حتماً یک جای کارم عمیقاً مشکل دارد که نقشۀ خدا این‌قدر دردناک است. 

صدای دیگری در سرم زمزمه کرد: به دردنخور! نجواهای یکی از دخترهای بدجنس در راهروی دبیرستان. تو یه دختر ناسپاس و آدم بدی! سزاوار همۀ این‌هایی. به‌خاطر همین این چیزها برات اتفاق می‌افته. واسه همین خدا داره تو رو عذاب می‌ده!

دست‌هایم را روی گوش‌هایم فشار دادم و سعی کردم تیرهای زهرآگین افکارم را مسدود کنم.

همان‌طور که آب سرد می‌شد و دندان‌هایم به هم می‌خوردند، به‌آرامی خودم را از داخل وان بیرون کشیدم، احساس می‌کردم که از درون تهی شده و از هر چیزی جز درد مبهم و کوبنده پاک شده‌ام. بر پاهایی لرزان مثل پاهای نوزاد زرافه ایستادم. نگاهی به خودم در آینه انداختم که رنگ پریده، غمگین و خسته به نظر می‌رسیدم.

وقتی خودم را در حوله پیچیدم، بخشی کوچک و سرکش از درونم زمزمه کرد: خدا تو رو دوست داره، شِری.

نجوای ضعیفی بود و به‌سختی شنیده می‌شد، اما وجود داشت.

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
8.۴۵ کیلوبایت
تعداد صفحات
228 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۰:۰۰
نویسندهشِری فرانکه
مترجمفاطمه رحیمی
ناشرذهن‌آویز
زبان
فارسی
عنوان انگلیسی
the house my mother
تاریخ انتشار
۱۴۰۴/۰۸/۱۸
قیمت ارزی
8 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۸.۴۵ کیلوبایت
۲۲۸ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
منتظر امتیاز
٪40
180,000
108,000
تومان
%50
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
خانه مادرم
دختری در جست‌وجوی آزادی
ذهن‌آویز
منتظر امتیاز
٪40
180,000
108,000
تومان