
مادری با دختر و پسر جوانش منتظر نشستهاند پشت میز غذا، قرار است پدر بیاید و باهم ترفیع شغلی او را جشن بگیرند. برای همین، شام خوراک صدف پختهاند؛ غذای محبوب بابا، اما چند ساعت گذشته، صدفها هنوز میجوشند و آنها همچنان منتظر نشستهاند و بابا به خانه برنگشتهاست. نکند اتفاقی افتاده؟ تصادفی، چیزی، پدر تمام این سالها خودش را کشته تا خانوادهی متحد و آبرومندی باشند. باهم شام بخورند، باهم بیرون بروند، اما حالا، که انگار سر برنگشتن ندارد، خانواده خوشحالاند یا نگران؟ نقدا بهتر است یک پیالهی دیگر بنوشند و ببینند کلید در قفل در میچرخد یا نه.
شاهکاری از ادبیات آلمانیزبان، برندهی جایزه معتبر اینگهبورگ باخمان.
| فرمت محتوا | mp۳ |
| حجم | 174.۵۰ کیلوبایت |
| مدت زمان | ۰۳:۰۶:۰۹ |
| نویسنده | بیرگیت فاندربکه |
| مترجم | فرهاد بازیان |
| گوینده | سوگل خلیق |
| ناشر | رادیو گوشه |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۷/۱۷ |
| قیمت ارزی | 6 دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
داستان درباره خانواده ای هست که پدری خودشیفته به دنبال خانواده ایدئا ل و بی نقصه که زندگی رو برای خانواده تلخ کرده، زمانی که پدر طبق قرار همیشگی راس ساعت از سر کار برای شام برنمیگرده طی ۴ ساعتی که خانواده منتظر اومدنش هستن راوی که دختر خانواده است، زندگیشونو برای ما مرور میکنه وقتی زنگ تلفن به صدا درمیاد، این خانواده دیگه خانواده قبلی نیستن. البته معلوم نیست که پدر اتفاقی براش افتاده یا نه و کی زنگ زده. برای من داستان خوبی بود و لذت بردم
دوست نداشتم و بنظرم لوس و بی مزه بود کلا ۳ ساعته و برای این تایم این مبلغ زیاده حتی با تخفیف در کل اصلا جالب نیست
خیلی گیرا بود. خوندن این کتاب رو به هرکسی که قصد داره والد بشه ، و به هرکسی که فکر میکنه کمالگرا هست پیشنهاد میکنم
هدفش خوب بود اما بیانش متوسط