
کتاب همهجا همینطور است، داستانی کوتاه نوشته سید محمد صادق فرد جلالی است. این کتاب که از انتشارات نسل نواندیش منتشر شده است، روایتی خواندنی از جوانی است که از زندگی یکنواخت و ملالآور روستایی به تنگ آمده است و بهدنبال ماجراجویی تازهای، تصمیم میگیرد زادگاه خود را ترک کند.
سید محمد صادق فرد جلالی در این اثر با زبانی ساده و دلنشین، حس ملال و آرزوی رهایی از محدودیتها محیطی را به تصویر میکشد و خواننده را با دغدغههای شخصیت اصلی همراه میکند. او در این داستان کوتاه، خواننده را به تامل درباره انتخابها زندگی و جستوجو معنا در جهان پیرامون خود دعوت میکند.
کتاب همهجا همینطور است روایت زندگی جوانی به نام هرمس است. هرمس در خانوادهای ساده و سنتی رشد کرده است و از روزمرگی زندگی روستایی به ستوه آمده است. عطش او برای فهم جهان و داشتن تجربهای فراتر از زندگی در روستایی کوچک، باعث میشود که راهی سفری تازه شود.
پدرش او را به تاجری معرفی میکند که در روستا با القاب متفاوتی شناخته میشود. در خانه او، هرمس کتابی پیدا میکند که روی جلدش جملهای مرموز نوشته شده است "لطفا این کتاب را نخوانید". محتوا آن کتاب، آغازگر پرسشها بنیادینی در ذهن هرمس است و در وجود او بذر اندیشه و تردید را میکارد تا او را برای سفری که دگرگونی روحی و معرفتی او را رقم خواهد زد، آماده کند.
در این داستان فلسفی و تمثیلی، نویسنده در قالب داستانی ساده به پرسشهای بنیادینی درباره سرنوشت، معنا و دانایی میپردازد. تمرکز روایت بر تجربهها درونی و گفتوگوهای هرمس است و او را به نمادی از جویندگان معنا وجودی تبدیل میکند. کتاب همهجا همینطور است، خواننده را به تفکر درباره چیستی ماهیت هستی و جایگاه انسان در آن فرا میخواند و مخاطب را به جستوجوی حقیقت دعوت میکند.
سید محمد صادق فرد جلالی نویسنده معاصر ایرانی است که در حوزه ادبیات فلسفی فعالیت دارد. او با زبانی ساده و در عین حال تاملبرانگیز، دغدغهها انسانی و جستوجو معنا در زندگی را روایت میکند. کتاب همهجا همینطور است یکی از آثار برجسته او است که در آن از طریق روایت داستانی کوتاه، تجربهها درونی یک جوان و مواجهه او با پرسشها بنیادی هستی را به تصویر میکشد و خواننده را به تفکری عمیق درباره سرنوشت، دانایی و آزادی فرو میبرد.
علاوهبر فعالیت ادبی، سید محمد صادق فرد جلالی در حوزه سینما و تلویزیون نیز حضور داشته است و در برخی پروژهها نقش نویسنده و تهیهکننده را بر عهده داشته است. غالب آثار این نویسنده و موضوعاتی که مطرح میکند، نشاندهنده تاکید او بر مسائل فلسفی، اخلاقی و انسانی است و او را به عنوان نویسندهای دغدغهمند و متفکر در ادبیات معاصر ایران معرفی میکند.
کتاب همهجا همینطور است تلنگری برای تامل در زندگی و معنا آن است. این کتاب از طریق سفر درونی هرمس و چالشهایی که با آنها روبهرو میشود، دغدغهها و آرزوها نسل جوان را به تصویر میکشد و خواننده را به بازاندیشی درباره انتخابها و مسیر زندگی خود دعوت میکند. سبک نگارش ساده و در عین حال فلسفی کتاب نیز به مخاطب این امکان را میدهد که با شخصیتها همذاتپنداری کنند و با همراهی آنها مفاهیم انسانی را عمیقتر درک کنند. بهطور خلاصه، این کتاب تجربهای متفاوت و ارزشمند را در قالب ادبیات داستانی به شما هدیه میدهد که هر جایی پیدا نخواهید کرد.
کتاب همهجا همینطور است به کسانی پیشنهاد میشود که علاقهمند به داستانها کوتاه فلسفی هستند و دوست دارند با نگاه به تجربهها معنوی شخصیتها، درباره زندگیشان و معنا آن فکر کنند. این اثر برای جوانان و بزرگسالانی که در جستوجو شناخت خود و جهان اطرافشان هستند، مناسب است و همچنین میتواند الهامبخش کسانی باشد که به دنبال فهم بهتر مفاهیمی چون انتخاب، آرزو و محدودیتها انسانی هستند. علاوهبر آن، علاقهمندان به ادبیات معاصر ایران نیز که از روایتها ساده اما پرمفهوم لذت میبرند، آن را مفید خواند یافت.
برای آشنایی بیشتر شما با این کتاب از انتشارات نسل نواندیش، بخشی از متن خود کتاب در این قسمت آمده است:
پس از چند روز، ما از آن جا حرکت کردیم و دو شهر دیگر را پشت سر گذاشتیم و به جایی رسیدیم که به شهر آرزوها مشهور بود.
داستانهای زیادی درباره این شهر شنیده بودم، شهری که تمام جوانان سرزمین برای برآورده شدن آرزوهایشان به آن سفر میکردند. خیلیها امیدشان این بود که برای ثروتمندتر شدن، بتوانند روزی کسبوکارشان را به این شهر بیاورند.
چند روزی را در این شهر گذراندیم، تاجر در این روزها با اشخاص بسیاری ملاقات کرد؛ آدمهایی که هریک از آنها سالها بود در اینجا زندگی و کار میکردند. این شهر با حضور آدمهایی از فرهنگها و آداب مختلف شکل گرفته بود. بزرگان این شهر با تاجران کشورهای دیگر رابطه بسیار نزدیکی داشتند و این یکی از دلایلی بود که موجب پیشرفت و رونق شهر شده بود.
در این شهر از زنها و مردها گرفته تا کودکان، همه به فکر پیشرفت کار و زندگی خود بودند. در شهر کودکانی دیده میشدند که برای خودشان کسبوکار کوچکی راه انداخته بودند و چیزی را در گوشهای میفروختند.
روزی که با تاجر به سمت محل اقامتمان میرفتیم، دختری را که چشمان قهوهای و موهایی مشکی داشت و همسنوسال خودم بود، دیدم که با پدرش تابلوهای نقاشی بسیار زیبایی را کنار خیابان میگذاشتند و چندین خدمتکار هم کنار آنها ایستاده بودند. با توجه به لباسهایی که پوشیده بودند و آن خدمتکارهایی که همراهیشان میکردند، کاملاً مشخص بود از طایفهای ثروتمند هستند.
پس از چیدن تابلوها، پدر آن دختر پیشانی دختر را بوسید و رفت؛ سپس من به آن دختر نزدیک شدم و تابلوهای او را نگاه کردم و کمی بعد تاجر هم به من ملحق شد.
آن تابلوها واقعا شگفتانگیز بودند: زیبا و پرمعنا.
اگر به داستانها فلسفی علاقهمند هستید، کتابها زیر را به شما پیشنهاد میشود:
· روی ماه خداوند را ببوس از نشر مصطفی مستور
| فرمت محتوا | epub |
| حجم | 2.۴۹ کیلوبایت |
| تعداد صفحات | 160 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | سیدمحمد صادق فرد جلالی |
| ناشر | انتشارات نسل نواندیش |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۷/۱۴ |
| قیمت ارزی | 4 دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |