بخشی از کتاب
من یک عمر نگران بودم. اما فهمیدم که آرامش، نه با برنامهریزی یا کنترل، بلکه با شناختن تنها یک منبع به دست میآید: منبعی که از طریق اشخاص یا موقعیتها عمل میکند، اما خودش فراتر از همهچیز است. وقتی این را یاد گرفتم، دیگر به شغل، آدمها، یا حساب بانکی وابسته نبودم. فهمیدم اگر چیزی قرار است برسد، از همان جایی میرسد که همهچیز میرسد. روزی در شهری کوچک راه میرفتم و ماری در کنارم حرکت کرد. ما یکبلوک کامل کنار هم راه رفتیم. چند روز بعد، مردی ناشناس با ماری زمرد رنگ به سراغم آمد و گفت: «میخواهی لمسش کنی؟» لمس کردم. آرام شدم. مار، نماد شاکتی و تولد دوباره بود. پیامش واضح بود: «فقط پوست کهنه را رها کن. نو شدن خودش میآید.»
وقتی از خدا خواستم نشانهای بفرستد، کامیونی کنارم آمد که رویش نوشته بود: تجربه قدرت یگانگی. راننده دست تکان داد. دیگر نیازی به توضیح نبود.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 36.۲۵ کیلوبایت |
مدت زمان | ۳۸:۳۹ |
نویسنده | توشا سیلور |
مترجم | یاسین قاسمی بجد |
راوی | آذین صبوری |
ناشر | یاسین قاسمیبجد |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۷/۰۸ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |