دنیای کودکان و نوجوانان بیشتر در بین خانه و مدرسه سپری میشود و آنها تمام سال تحصیلی را پشت سر میگذارند تا به تابستانی گرم و دلنشین برسند. یکی از تفریحاتی که در تابستان میتواند لذتبخش باشد خواندن کتاب است آنهم کتابهایی که بچهها را به یاد دوستان و شیطنتهایشان در مدرسه بیاندازد. الویرا لیندو نویسندهی اسپانیایی ادبیات کودک و نوجوان با آفرینش شخصیت مانولیتو بهمانند یک قاچ هندوانهی خنک در یک بعدازظهر گرم تابستان به سراغ بچهها میآید.
مانولیتو عنوان مجموعه پنج قسمتی است که در آن داستان زندگی مانولیتو گارسیا مورنو روایت میشود. اولین قسمت این مجموعه با عنوان Manolito Gafotas در سال 1994 منتشر شد که در فارسی با نام مانولیتو به چاپ رسید. دیگر قسمتهای این کتاب را الویرا لیندو در سالهای بعد منتشر کرد که توجه بسیاری از کودکان و نوجوانان را در سراسر دنیا به خود جلب کرد.
کتاب مانولیتو داستان زندگی مانولیتو عینکی است که در کنار پدربزرگش، مادروپدرش و برادرش جونور زندگی میکند. او به همراه دوستانش از جمله گوشگنده و ییهاد در محله کارابانشل در شهر مادرید به شیطنتهای خود مشغول هستند و به مدرسهی دیگو ولاسکوئز میروند. پدربزرگش دوست و همبازی نزدیک اوست که در خانه با مانولیتو هماتاق است.
کتاب مانولیتو شامل یازده داستان کوتاه هست که عبارتند از «مانولیتو و دیگر شخصیتهای داستان»، «آخرین آخرینها»، «دگمه پالتو»، «عجب تشخیص مسخرهای»، «کاپیتان ساردین»، «گناه عجیب و غریب»، «برای یکدیگر»، «پاکیتو مدینا یک آدم فضایی است»، «نمیدانم چرا این کار را کردم»، «صلح جهانی» و «یک جشن تولد». بیان داستانها از زبان مانولیتو است که سبب شده قصهها صمیمی و دلنشینتر باشند و کودکان بتوانند با آنها بیشتر ارتباط برقرار کنند.
مانولیتو اتفاقها و شیطنتهایی را که برایش پیش میآید را بدون هیچ نگاه سرزنش آلودی از سمت دیگران در کتاب مانولیتو تعریف میکند. این کتاب برخلاف داستانهای دیگر برای بچهها پندواندرز و نصیحت خستهکننده به همراه ندارد. در سایر کتابهای کودکان پدرومادرها معمولا کودکان را تحت کنترل دارند و رفتاری بدون خطا را از خود نشان میدهند در حالی که در کتاب مانولیتو مادروپدر بچههای داستان هم شیطنتها و خطاهای خود را مطرح میکنند. همین صمیمیت در روایت داستان باعث شده این کتاب در سراسر جهان مورد توجه کودکان و نوجوانان قرار بگیرد.
الویرا لیندو Elvira Lindo نویسنده و روزنامهنگار اهل اسپانیا سال 1962 متولد شد. او در دوران کودکیش به مادرید سفر کرد و در دانشگاه یو.سی. ام (UCM) در رشتهی خبرنگاری مشغول به تحصیل شد. الویرا تحصیلاتش را ناتمام رها کرد و به عنوان گوینده و بازیگر در تلویزیون و رادیو مشغول به کار شد. الویرا لیندو زمانی که در رادیو مشغول به کار بود داستانهای مربوط به مانولیتو را که ساختهی ذهن خلاقش بود را روایت میکرد. او خودش روایتگرشخصیت مانولیتو در داستان بود و بسیار با این شخصیت بامزه خو گرفته بود.
الویرا لیندو پس از اتمام فعالیتش در رادیو شخصیت مانولیتو را مکتوب کرد که با استقبال زیادی روبهرو شد. او علاوهبر نوشتن پنج کتاب مانولیتو طی سالهای 1994 تا 2002 چند نمایشنامه و فیلمنامه نیز منتشر کرد. الویرا لیندو با وجود اینکه در نیویورک زندگی میکند برای روزنامهی اسپانیایی زبان «ال پاییس» El País مقاله مینویسد. از نویسندگان مورد علاقهی او «رولد دال»، داستاننویس اهل بریتانیاست که او را با کتاب «ماتیلدا» میشناسیم که نسخه الکترونیک آن برای دانلود و خرید در سایت و اپلیکیشن فیدیبو موجود است.
الویرا لیندو نویسندهی موفقی است، او توانست در سال 1998 جایزهی ملی ادبیات کودک و نوجوان را برای یکی از قسمتهای مانولیتو از آن خود کند. او دربارهی خلق شخصیت مانولیتو در آثارش میگوید :«مانولیتو یک بیوگرافی عجیب از خودم است. البته وضع مالی پدر و مادر من از خانواده مانولیتو بهتر بوده است. من پسر نیستم و فرزند اول خانواده هم نیستم. هرگز هم عینک به چشم نزده ام. با این حال در میان افرادی که می شناسم، کسی که از همه بیشتر به مانولیتو شبیه است، خودم هستم.»
قسمتهای دیگر مجموعه مانولیتو با نامهای «من و جونور»، «تعطیلات خوش بگذرد، مانولیتو!» و «کریسمسِ مانولیتو» «رازهای مانولیتو» و «مانولیتو به سفر میرود»، «سوپر مانولیتو» به فارسی ترجمه شدهاند و با ترجمهی «فرزانه مهری» در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود هستند.
در کتاب مانولیتو تصویرهای جالبی را «امیلیو اوربه رواگا» کشیده که به جذابیت کتاب افزوده است. «امیلیو اوربه رواگا» یکی از برجستهترین هنرمندان بینالمللی اسپانیاست که جایزهی ملی تصویرگری را از اسپانیا دریافت کرده و برای بسیاری از کتابها تصویرگری کرده است.
مجموعه کتابهای مانولیتو بسیار پرطرفدار و دلنشین است و توجه سینماگران را نیز به خود جلب کرده است. «میگل آلبالادخو»، کارگردان اهل اسپانیا اولین اقتباس سینمایی را براساس آثار الویرا لیندو را انجام داد. «میگل آلبالادخو» در سال 1999 براساس داستان مانولیتو فیلم سینمایی در ژانر کمدی و خانوادگی ساخت که در سال 2000 موفق به دریافت بهترین جایزه فیلم بلند جشنوارهی بینالمللی فیلم برلین شد. همچنین در همان سال این فیلم نامزد دریافت جایزهی بهترین فیلم اقتباسی از جشنوارهی نویسندگان اسپانیا شد.
براساس کتابهای مانولیتو یک مجموعه تلویزیونی نیز در سال 2004 به کارگردانی «آنتونیو مرسرو» ساخته شد.
مجموعه داستان مانولیتو پس از انتشار در اسپانیا به زبانهای دیگر نیز ترجمه شد و در ایران نیز به فارسی ترجمه شد و در اختیار علاقهمندان به کتابهای کودک قرار گرفت. «فرزانه مهری» قسمت اول مانولیتو را به فارسی ترجمه کرده و «انتشارات ققنوس» آن را راهی بازار کرده است که نسخه الکترونیک آن برای خرید و دانلود در سایت و اپلیکیشن فیدیبو موجود است.
«فرزانه مهری» مترجم آثار کودک و نوجوان است که بهدلیل سکونت در اروپا به زبان فرانسه تسلط دارد و اولین ترجمهی خود را در سال 1378 منتشر کرد. از دیگر آثار «فرزانه مهری» که در فیدیبو برای دانلود موجود است میتوان به «سفر به مرکز زمین» و «دور دنیا در هشتاد روز» نوشتهی «ژول ورن»، «موزا وزا» نوشتهی «ناتالی لو ژاندر» و «غول کوچک مشکل بزرگ» نوشتهی «کیت مکمولان» اشاره کرد.
«انتشارات آفرینگان» هم مجموعه کتابهای مانولیتو را با همان ترجمهی «فرزانه مهری» منتشر کرده است.
او گاهی اوقات مرا جانشین صدا میزد. چون میگوید که تمام پول بازنشستگیاش را که کنار گذاشته است، برای من به ارث خواهد گذاشت. مادرم دوست ندارد که درباره مرگ صحبت کنیم، ولی پدربزرگم میگوید که در این پنج سال آخر عمرش، از هر چیزی که دوست داشته باشد، حرف میزند. پدربزرگم همیشه میگوید که میخواهد قبل از سال دو هزار بمیرد. میگوید هیچ علاقه ندارد که ببیند در قرن آینده چه اتفاقی خواهد افتاد، و در این قرن به اندازه کافی چیز دیده است. با لجاجت تمام میخواهد در سال 1999 بمیرد، آن هم از پروستات. آخر، مدت بسیار زیادی است که این پروستات کلافهاش کردهاست و اصلا برایش خوشایند نیست که از چیز دیگری بمیرد. به او گفتم که ترجیح میدهم بدون این که او بمیرد، وراث تمام حقوق بازنشستگیاش بشوم، چون دوست دارم کنار پدربزرگم، نیکلاس، بخوابم. او خیلی خوب است. هر شب، با رادیوی روشن میخوابیم و اگر مادرم بخواهد آن را کش برود، بیدار میشویم. ما اینجوری هستیم. اگر پدربزرگ بمیرد و من مجبور بشوم اتاقک را با جونور شریک بشوم، حتما حوصلهام سر خواهد رفت.
جونور برادر کوچک من است. تنها برادری دارم. مادرم خوشش نمیآید که او را جونور صدا بزنم. در حقیقت، او مخالف همه جور لقب است. باید این را بگویم که خودم بدون اینکه متوجه بشوم این اسم را روی او گذاشتم، مثل مواقعی نبود که به مغزت فشار میآوری و برای اینکه سرت منفجر نشود، دستهایت را روی پیشانی میگذاری. درست روز تولد او، این اسم به فکرم رسید. پدربزرگم مرا به بیمارستان برد. آن موقع پنج سال داشتم. یادم میآید که اولین عینکم را برایم خریده بودند و همسایهمان لوئیزا هی میگفت :«حیوونکی، از پنج سالگی!» خلاصه، به ننوی او نزدیک شدم، با این قصد که یک چشمش را باز کنم، چون گوش گنده گفته بود که اگر چشمهای برادر کوچکم قرمز باشد، معنیاش این است که شیطان در جسم او رفته است. من میخواستم این کار را با پاکترین نیتهای ممکن انجام دهم، اما ناگهان او زد زیر گریه، از آن گریههایی که فقط خودش بلد است.
پدربزرگم گفت که از این به بعد، این خانواده برای این خرجش را در بیاورد، به پارکها میرود و روی یک تکه مقوا مینویسد :«اگر پول ندهید آواز میخوانیم فکر میکنم موفق بشوند. مردم توی کلاهشان سکههای طلا خواهند ریخت. در حل کردن مشکل مردم، پدربزرگم بینظیر است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 4.۷۳ مگابایت |
تعداد صفحات | 167 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۳۴:۰۰ |
نویسنده | الویرا لیندو |
نویسنده دوم | لویرا لیندو |
مترجم | فرزانه مهری |
ناشر | گروه انتشاراتی ققنوس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Manolito |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۰۳/۱۹ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
روایت ساده و سرراست، تماشای وقایع با چشمهای کودکانه و توجه فوق العاده به جزئیات در بستر اتفاقات بامزه ای که از زبان یک کودک و با زبانی طنزآمیز روایت شده اند، دست به دست هم داده اند تا یک اثر خلاقانه، جذاب، دوست داشتنی پرکشش را در زمینه ادبیات کودک رقم بزنند که کودکان و حتی بزرگسالان از خواندن آن لذت خواهند برد
من این کتاب و ۹ سالگی خوندم و عاشقش بودم..چند روز پیش اتفاقی به یادم افتاد و تصمیم گرفتم به یاد گذشته بخونم فکر نمیکردم تو سن ۲۴ سالگی لذت ببرم ازش ولی وای چقدر خندیدم..واقعا زیباست و از ترجمه هم نباید گذشت..
یکی از فان ترین و خنده دارترین کتاب هایی بود که خواندم. عالیه. هر موقع حال بدی داشتید ۹۰ درصد به شما انرژی میده.
فوق العاده ترین کتاب زندگیم
خیلی دنبالش گشتم.حتی تو کتابفروشی های معروف،نبود ک نبود.ممنون ک کتاب مورد علاقه مو عرضه کردید
این کتاب عااالیه من عاشقشم متن فوق العاده طنازی زیرکانه میشه جلد های دیگه اش رو هم بذارید؟
خیلی جالب بود ولی احساس میکنم خیلی قسمت حذف شده داره این مجموعه !!!
فصل پاکیتو یک آدم فضایی است و فصل بعدش خیلی بانمک بود
باحال بود ولی اونجور که بعضیا میگن فوق العاده نبود .
مجموعش رو خوندم پبشنهاد میکنم بخونین..واقعا عالیه