
رمان درباره قهرمانی بینام است که به شهری مرموز کشیده میشود، شهری محصور در دیوارهایی غیرقابل نفوذ. این مکان، با منطق عجیب و قوانین مخصوص به خود، قلمرویی است که به دنیای بیرون بیارتباط به نظر میرسد، اما در عین حال، منعکسکننده سفرهای درونی و مبارزات روانی قهرمان داستان است. شهر، مانند یک هزارتوی خاطرات و امیال ناخودآگاه، او را به دل عمیقترین ترسها و آرزوهایش میکشاند. قهرمان داستان در طی پرسهزنی در این شهر ناشناخته، با شخصیتهایی مواجه میشود که هرکدام نمودی از عناصر روان او هستند.
| فرمت محتوا | mp۳ |
| حجم | 1.۰۷ مگابایت |
| مدت زمان | ۱۹:۲۹:۰۴ |
| نویسنده | هاروکی موراکامی |
| مترجم | مریم حسین نژاد |
| گوینده | سبحان اکرامی |
| ناشر | انتشارات موج کتاب |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۶/۰۲ |
| قیمت ارزی | 10 دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
✍️ بسیار جذاب و خواندنی بود. داستانی با دو خط داستانی متفاوت که در طول روایت و در پایان، به خوبی در هم تنیده میشوند. روند داستان در این دو خط داستانی، خطی نبوده و زمانها و مکانها، جابهجا میشوند. در طول خواندن داستان، با توجه به دریافتم از هر بخش از کتاب، یادداشتهایی برداشتم؛ ولی در پایان دریافت کلی خود را نوشتم. 👈 نمادها بسیار خوب به کار گرفته شدهاند: 📌 دیوارها، نمادی از مرز میان خودآگاه و ناخودآگاه، میان جهان بیرونی و درونی هستند. 📌چشم در کف دست، شاید نماد آگاهی پنهان و درونی باشد به معنی بینشی که از درون میجوشد، نه از چشم ظاهری و تاکیدی بر اینکه باید دنیا را به چشم درون دید. 📌 از دست دادن سایه، سایه با توجه به نظر یونگ، میتواند نماد جنبه تاریک یا سرکوبشده ما باشد و از دست دادن آن یعنی جدا شدن از هویت خودمان و شاید تاکیدی بر لزوم توجه به ناخودآگاه باشد. 📌تاکید زیاد نویسنده بر کتاب و کتابخانه، به گمان من، نماد نقش دانش، حافظه و بازتاب ذهن انسان در زندگی است. نویسنده اصرار دارد که کتابخانه، مکانی برای بازسازی گذشته و یافتن معنای زندگی است. 👈 به نظر من موراکامی تلاش کرده که از نمادها، برای توصیف یک سفر درونی و یافتن "خود" که ترکیبی از خودآگاه و ناخودآگاه است، استفاده کرده است. 👍 فضاسازی عالی، استفاده دقیق از نمادها و ارائه نگاهی جذاب از معنای زندگی از نقاط قوت رمان است. 👎 برخی از بخشهای داستان به جزئیاتی میپردازد که من ارتباط چندانی بین آنها با اصل داستان نیافتم.
سلام به دوستان عزیز در مورد این کتاب اول باید بگم که کتاب زیبا و جذابی هستو باید بدونید کتابهای اقای موراکی سبک خاص خودش رو دارند که یه جورایی بر پایه رئالیسم جادویی و درهم تنیدن واقعیت و خیاله جوری که مرزهاشون رو گم میکنید ،داستانبر پایه ی عشق دو نوجوان شکل میگیره و تا میانسالی میره و به گونه ای خاص نویسنده تلاش کرده بیشتر تاکیدش روی خصوصیات بارز شخصیت ها باشه تا اسامی اونها و این نه تنها گیج کننده نیست خیلی هم هوشمندانه است که برام جالب بود و سپاس از راوی محترم که بسیار درست و مسلط کتاب رو روایت کردندو امیدوارم اگر این کتاب رو میخونید یا میشنوید شما هم ازش لذت ببرید .
خیلی جذاب بود خیلی اصلا دوست نداشتم تموم شه ، یه جوری با روح وروان آدم بازی میکنه که انگار قند تو دلت آب میشه ، من خیلی ارتباط برقرار کردم باهاش
خب مثل اکثر کارای موراکامی ، جذاب، تلخ و مرموز