میرزا تلاش کرد از همان جا سوارهای روس را بشمارد. شاید با درجه داری که جلوتر از همه می تاخت، پانزده نفر می شدند. روس ها در راه گوراب به ماسوله می تاختند؛ مسیری که هر چند روز یک بار از آن می گذشتند.
میرزا به اسماعیل و سید حمزه که تفنگ ها را در دست داشتند، اشاره کرد تا جلوتر بروند. هر دو نفر، روی برگه ای پوسیده و لیز جنگل، به جلو خزیدند و تا نزدیکی جاده پیش رفتند. میرزا جایی را برای کمین انتخاب کرده بود که راه، شیب تندی پیدا می کرد و حرکت سوارها کندتر می شد.
اسماعیل باید در جه دار روس را می زد و سید حمزه، یکی از سربازان را.
میرزا در حالی که تبری را در دست داشت؛ پشت سر آنها، در میان درخت ها پنهان شد.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 721.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 20 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۴۰:۰۰ |
نویسنده | مهدی میرکیایی |
ناشر | شکوفه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۳/۲۹ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 40,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |