قسمت دوم: میراث انسان
برادرکشی در دشت، معمایی را رقم می زند که رد آن، فریدون آزاد را به لاریجان می کشاند. اما این تازه آغاز ماجراست. او در دام راهزن ها گرفتار می شود و رئیس آنها، ایلکانه، معمای قتل پسرش را پیش روی او می گذارد.
آیا فریدون قادر به حل این معمای پیچیده خواهد بود؟ و چرا اوکتای، برادرش را از پرتگاه به پایین پرتاب کرد؟
در این قسمت، با اوکتای در غاری تاریک همراه می شویم و از زبان او، داستان نفرت عمیقش را می شنویم. آیا او قربانی است یا قاتل؟
فریدون آزاد، در دوراهی حقیقت و مصلحت، تصمیمی می گیرد که عواقب آن، نه تنها زندگی او، بلکه سرنوشت دیگران را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.
سریال سنگچشم در این قسمت، به اعماق تاریک روان انسان ها سفر می کند و سوالاتی بنیادین را درباره خشونت، انتقام و بقا مطرح می کند.
نویسنده: شاهین نعمتی
گوینده: کاوه صالحی
مدیر پروژه: حسین سبحانی
تدوینگر و طراح صدا: کاوه صالحی
صدابردار و ادیتور: صبا مستمند
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 51.۵۶ کیلوبایت |
مدت زمان | ۳۶:۴۰ |
نویسنده | شاهین نعمتی |
راوی | کاوه صالحی |
ناشر | فیدیبو |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۱/۱۹ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
خیلی خیلی زیباست! واقعا زیباست!و به شدت آموزنده به شدت دیروز تا بحال درگیر *پارگراف آخر* هستم: نسبتِ خون و سرزمین از آدمی دوست و برادر نمیسازد. چه بسا همخونانِ دشمن و هم قبیلههایِ بدکامِه، و عجب روزگار در این است که گاهی برایِ خلاصی از دستِ آنان ناگزیری به پناهِ بیگانه درآیی!!! شگونِ جورپیشۀ بیگانه را هم از سرِ دوستی به دروازههایِ خانهات نمیآورد. اما برایِ نجات از سلطۀ شرِیِ روحخور باید به شرِیِ بزرگتر پناهبری که پارهِ اعظمِ شرارتش متوجهِ تو نیست. چرخِ روزگار بر محورِ دوستی و خیر نمیچرخد. اغلب خیرِ شریست شرورتر از شرِ دیگر، و تنها جایی که چنین نیست در باطنِ فرافکنِ آدمیست. فراموش مکن ما فرزندانِ قابیلیم و شیث افسانهای بیش نیست. نطفۀ برادرکُشی به هیچ طوفانی معدوم نمیشود.
ممنون از فیدیبوی عزیز بابت سریالهای صوتی جذابی که تهیه میکند،رفته رفته داره جذابتر میشه،سپاس از راوی و نویسنده ی اثر.
از قسمت اول کمی بهتر بود، حداقل خوانش متن بهتر بود. قلم نویسنده خوب است ولی در مجموع، تا به اینجای کار چیز خاصی نداشته داستان و روند کندی دارد. امیدوارم در ادامه بهتر شود. سایر سریال های صوتی خوب فیدیبو، توقع ها را بالا برده است.
داستان بیخود شد! (اسپویل این قسمت:) راهزنه همه ماجرا رو میدونه و میاد دکتر رو میبره تا بهش چیزی رو بگه که خودش میدونه بعدشم اگه دکتر التماسش هم میکرد تصمیمش عوض نمیشد! خب که چه؟
خیلی داره جالبتر میشه ماجرا!
داستان ش داره جالب میشه
دلم واسه اوکتای سوخت ::)