ایرانیان از کشتنِ سیاوش آگاه شدند. سیاه پوشیدند. به سوگ نشستند. برای کینخواهی به جوش و خروش آمدند. مردمِ سیستان بیش از دیگران سوگوار بودند. سیاوش زمانِ کودکی در سیستان و نزدِ رستمِ دستان بالیده و از او آیینِ پادشاهی و پهلوانی آموخته بود.
رستم شنید با سیاوش چه کردند، بارِ سفر بست. نخست رو به سوی پایتخت کرد. کاوس شنید تهمتن لبریز از خشم به بارگاهِ او نزدیک است، بر جانِ خود بیمناک شد!
همین ترس و بیم با افراسیاب بود. او به پیشگویی ستارهشناسان باور داشت که گفته بودند روزی فرزندِ سیاوش و فرنگیس او را از تختِ پادشاهی سرنگون خواهد کرد. افراسیاب فرمان داد دخترش را بکشند تا فرزندِ سیاوش هرگز به دنیا نیاید.
پیران، سپهبدِ لشکرِ توران به سوی بارگاه شاه توران تاخت، بلکه بتواند جانِ فرنگیس را نجات دهد. زمانی که پیران رسید، دید نگهبانان فرنگیس را به خاک میکشند تا ببرند و به فرمانِ پدرش از میان دو نیم کنند...
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۵۷ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 150 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۰۰:۰۰ |
نویسنده | محسن دامادی |
ناشر | انتشارات کتابسرای نیک |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۲/۰۹ |
قیمت ارزی | 1 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |