کتاب صوتی استیو جابز باشید نشر یاسین قاسمی‌بجد

آنقدر در مورد استیو جابز نوشته شده که برنت شلندر و نویسنده همکارش، ریک تتزلی، عاقلانه این زندگی‌نامه را با مقدمه‌ای آغاز می‌کنند که توضیح می‌دهد چرا آن‌ها زندگی‌نامه دیگری از بنیان‌گذار اپل نوشته‌اند.

شلندر، خبرنگار سابق وال‌استریت ژورنال و فورچون، با بیست و پنج سال مصاحبه با جابز به او بسیار نزدیک بود و یکی از معدود روزنامه‌نگارانی بود که جابز به او اعتماد داشت. آن‌ها هم سن و سال بودند، از طبقه متوسط مشابهی می‌آمدند و حتی هم‌زمان از بحران‌های بهداشتی شدید رنج می‌بردند. وقتی جابز درگذشت، شلندر متوجه شد که تصویر او در رسانه‌ها نادرست منتشر می‌شود. جابز به‌عنوان نابغه‌ای تلقی می‌شد که توانایی‌هایش به دلیل شخصیت خودمحور، متزلزل و سختگیر او تضعیف شده بود. جابز واقعی «پیچیده‌تر، انسان‌تر، احساساتی‌تر و حتی باهوش‌تر» بود، به‌ویژه پس از تحولی که در دوران دوری‌اش از اپل از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۷ تجربه کرد، مثل کودکی بود که بزرگ شد و درک، صبر، خرد و شفقت را آموخت. بااین‌حال، به‌طور گسترده به رسمیت شناخته نشد، زیرا جابز قدیمی ناپدید نشده بود. بنابراین کتاب تبدیل شدن به استیو جابز قصد دارد هر دو طرف یک مرد پیچیده را نشان دهد.

زندگی‌نامه با گزارش جلسه‌ای در سال ۱۹۷۹ آغاز می‌شود که توسط دوست جابز، لری برلیانت، برای راه‌اندازی بنیاد Seva برگزار می‌شد. این بنیاد برای مبارزه با نابینایی طراحی شده بود. دعوت‌شده‌ها شامل یوگی رام داس، نماد ضد فرهنگ ویوی گریوی، و باب ویز از گرِیت‌فول دِد بودند. جابز فکر می‌کرد که این گروه ساده‌لوح هستند و مدام صحبت‌هایشان را قطع می‌کرد تا به آن‌ها بگوید که باید یک استاد بازاریابی استخدام کنند. پس‌ازاینکه از جابز خواسته شد برود، برلیانت او را در حال گریه کردن در پارکینگ پیدا کرد. این نمونه کاملی از جابز در سن ۲۴ سالگی بود. او فردی بی‌حوصله بود که فکر می‌کرد همه چیز را می‌داند، بی‌ادب، گستاخ و درعین‌حال از طرد شدن می‌ترسید. همین امر منجر به اخراج او از اپل شد و او را مجبور کرد تا مدیریت خودش را یاد بگیرد. در پایان، او نه تنها زمانی که اپل در روزهای سختش قرار داشت آن را بازگرداند، بلکه خودش نیز برگشت.

کتاب سپس رشد شخصیت جابز را بررسی می‌کند، از تولد او در سال ۱۹۵۵ و فرزندخواندگی توسط پل و کلارا جابز، که پسر نابالغ خود را می‌پرستیدند و به او علاقه داشتند. خانواده به خانه جدید گران‌تری نقل مکان کردند تا او را به مدرسه بهتری ببرند، جایی که بسیاری از پدران در صنعت رو به رشد فناوری کار می‌کردند. او به یک باشگاه کاوشگران برای نوجوانان در هیولت پاکارد (HP) ملحق شد و در ۱۴ سالگی آنقدر قاطع بود که با بیل هیولت یکی از بنیانگذاران شرکت در خانه تماس گرفت تا برخی از قطعات الکترونیکی باشگاه را درخواست کند. در سال ۱۹۶۹، یکی از دوستانش او را به استفن وزنیاک، مهندس نابغه‌ای که پنج سال از جابز بزرگ‌تر بود، معرفی کرد. اولین سرمایه‌گذاری آن‌ها جعبه‌های آبی غیرقانونی بود که کاربر را قادر می‌ساخت تا تماس‌های طولانی را به‌صورت رایگان انجام دهد.