غروب شده بود؛ بابا کفتری خسته و کوفته به خانه آمده بود. بعد از کمی استراحت، رو کرد به جوجهی بزرگترش و گفت: «جوجه جان، برو از مغازهی سرِ کوچه برای صبحانهی فردا شیر و پنیر و کره بخر بیار عزیزم.
این هم پول؛ بقیهاش رو هم بگیر و بیار تو جیب کتم بذار.» بعد به مامان کفتری گفت: ....
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 531.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 12 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۲۴:۰۰ |
نویسنده | علی عابدی |
ناشر | شکوفه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۲/۲۵ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
قیمت چاپی | 40,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |