کتاب قلعۀ اوترانتو نشر گروه انتشاراتی ققنوس

معرفی کتاب قلعۀ اوترانتو

کتاب قلعه اوترانتو نوشته هوراس والپول، به عنوان یکی از آثار برجسته ادبیات گوتیک، در سال ۱۷۶۴ منتشر شد و به عنوان نخستین رمان گوتیک شناخته می‌شود. این اثر داستانی پر از رمز و راز و ترس را روایت می‌کند که در آن عناصر ماورایی و فضایی تاریک به خوبی به تصویر کشیده شده‌اند. داستان در قرون وسطی و در یک قلعه بزرگ به نام اوترانتو می‌گذرد و حول محور شخصیت‌هایی چون مانفرد، هیپولیتا و ایزابلا می‌چرخد. این کتاب توسط آقای مهرداد وثوقی ترجمه و توسط انتشارات ققنوس به صورت چاپی و الکترونیکی منتشر شده است. این نسخه از این کتاب، از نوع کتاب الکترونیکی می‌باشد.

والپول در این رمان از تکنیک‌های خاصی برای ایجاد حس ترس و تعلیق استفاده کرده است. او با توصیف فضاهای تاریک و دلهره‌آور و همچنین استفاده از شخصیت‌های پیچیده، خواننده را به دنیای پر از راز و رمز خود می‌کشاند. این کتاب نه تنها به خاطر داستان جذابش، بلکه به خاطر تأثیر عمیقش بر ادبیات گوتیک و الهام بخشی به نویسندگان بعدی، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

خلاصه کتاب قلعۀ اوترانتو نوشته هوراس والپول

کتاب قلعه اوترانتو داستانی گوتیک و پر از رمز و راز است که در قرون وسطی در ایتالیا می‌گذرد. داستان با مرگ ناگهانی کونراد، پسر مانفرد، حاکم قلعه اوترانتو آغاز می‌شود. مانفرد که نگران از دست دادن قدرت و موقعیت خود است، تصمیم می‌گیرد ایزابلا، دختر یک نجیب‌زاده، را به همسری خود درآورد. اما ایزابلا به شدت از این ازدواج امتناع می‌کند و در پی فرار از قلعه برمی‌آید.

در این حین، ایزابلا با هیپولیتا، مادرش، و یک جوان شجاع به نام تئودور آشنا می‌شود که به او کمک می‌کند تا از دست مانفرد فرار کند. تئودور در تلاش است تا ایزابلا را نجات دهد و در این مسیر با رازهای تاریک قلعه و تاریخ آن مواجه می‌شود. در طول داستان، نشانه‌ها و پیشگویی‌هایی درباره سرنوشت مانفرد و خانواده‌اش به تدریج آشکار می‌شود.

در نهایت، با کشف رازهای پنهان و درگیری‌های شدید، مانفرد به سرنوشت شومی دچار می‌شود. داستان با تأکید بر موضوعاتی چون عشق، قدرت و عواقب اعمال انسانی به پایان می‌رسد و خواننده را به تفکر درباره پیام‌های عمیق آن دعوت می‌کند.

معرفی نویسنده کتاب قلعۀ اوترانتو

هوراس والپول نویسنده، تاریخ‌نگار و سیاستمدار انگلیسی در قرن هجدهم میلادی است که به عنوان یکی از پیشگامان رمان گوتیک شناخته می‌شود. او در ۲۴ سپتامبر ۱۷۱۷ در لندن به دنیا آمد و فرزند نخست‌وزیر پیشین بریتانیا، روبرت والپول بود. والپول تحصیلات خود را در دانشگاه کمبریج گذراند و پس از آن به فعالیت‌های سیاسی و ادبی پرداخت. او به عنوان نماینده پارلمان در دوره‌ای از زندگی‌اش فعالیت کرد، اما بیشتر به خاطر آثار ادبی‌اش شناخته می‌شود.

والپول به خاطر نوشتن رمان قلعۀ اوترانتو  در سال ۱۷۶۴ شهرت یافت. این رمان به عنوان نخستین رمان گوتیک شناخته می‌شود و شامل عناصری از ترس، ماوراء الطبیعه و داستان‌های عاشقانه است. والپول همچنین به خاطر نامه‌هایش، به ویژه نامه‌هایش به دوستان و همکارانش، شناخته شده است که در آن‌ها به توصیف زندگی اجتماعی و فرهنگی زمان خود پرداخته است. والپول در ۲ مارس ۱۷۹۷ درگذشت، اما آثار و تأثیرات او بر ادبیات و فرهنگ همچنان ادامه دارد.

چرا باید کتاب قلعۀ اوترانتو را با ترجمه آقای مهرداد وثوقی بخوانیم؟

خواندن کتاب قلعه اوترانتو با ترجمه آقای مهرداد وثوقی به دلایل متعددی توصیه می‌شود. اولاً، "قلعه اوترانتو" به عنوان نخستین رمان گوتیک در تاریخ ادبیات شناخته می‌شود و تأثیر عمیقی بر شکل‌گیری این ژانر داشته است. داستان این رمان با عناصر ترس، ماوراء الطبیعه و احساسات انسانی آمیخته شده است و به خوبی می‌تواند خواننده را به دنیای پر از راز و ابهام ببرد. ترجمه آقای وثوقی به دلیل دقت و تسلط بر زبان، این امکان را به خواننده می‌دهد که به خوبی با فضای داستان و احساسات شخصیت‌ها ارتباط برقرار کند.

ثانیاً، آقای مهرداد وثوقی به عنوان یک مترجم با تجربه، توانسته است نثر اصلی را به زبان فارسی به شکلی روان و زیبا منتقل کند. او با استفاده از واژگان مناسب و جملات ساختاریافته، حس و حال داستان را به خوبی منتقل می‌کند و این ویژگی باعث می‌شود که خواننده در طول داستان غرق شود. علاوه بر این، ترجمه آقای وثوقی به دلیل توجه به جزئیات و حفظ روح اثر اصلی، به خواننده این امکان را می‌دهد که از لذت خواندن یک اثر کلاسیک بهره‌مند شود.

در بخشی از کتاب قلعۀ اوترانتو می‌خوانیم

در کشاکش این مجادله، چند تن از تماشاچی‌ها به کلیسای بزرگ، که نزدیک قلعه بود، شتافته بودند و وقتی هاج‌وواج بازگشتند اعلام کردند که کلاهخود تندیس آلفونسو مفقود شده است.

مانفرد که از شنیدن این خبر پاک از کوره در رفته بود، چنان‌که گویی پی سوژه‌ای می‌گشت تا تب و تاب درونش را بر آن خالی کند، دوباره به دهقان جوان حمله‌ور شد و فریادزنان گفت: ای پست‌فطرت! عفریت! جادوگر! تو این کار را کرده‌ای! تو پسرم را کشته‌ای!

انبوه جمعیت، که پی چیزی بودند که توان درکش را داشته باشند و بتوانند استدلال‌هایشان را با سردرگمی ابراز کنند، آن حرف‌ها را از دهان اربابشان گرفتند و طنین‌وار تکرار کردند: ای وای! کار اوست! کار اوست! او کلاهخود را از مقبره آلفونسوی نیک‌سیرت دزدیده و بر فرق نجیب‌زاده جوان ما کوفته! در حالی که اصلا نمی‌دیدند کلاهخود مرمری که در کلیسا بود با کلاهخود فولادی پیش چشمشان چه تفاوت فاحشی دارد؛

پیشنهادهایی برای دوستداران کتاب قلعۀ اوترانتو

در صورتی‌که خواندن کتاب قلعۀ اوترانتو برای شما لذت‌بخش بوده است، کتاب‌های زیر را نیز به شما پیشنهاد می‌کنیم:

 کتاب جاسوس، نشر شمشادقای

کتاب سنترال پارک، انتشارات البرز

کتاب پرونده هری کبر، انتشارات البرز