کتاب چشم نوشته ولادیمیر ناباکوف، یکی از آثار جذاب و منحصر به فرد این نویسنده بزرگ است که بهخوبی تکنیکهای نوشتاری و مضامین پیچیده او را نمایان میسازد. این رمان کوتاه، داستان زندگی یک مرد مهاجر را روایت میکند که درگیر بحران هویتی و جستجوی معنا در زندگیاش است. ناباکوف با استفاده از زبانی زیبا و توصیفات دقیق، به بررسی احساسات و افکار شخصیت اصلی میپردازد. این کتاب توسط آقای یوسف نوریزاده ترجمه و توسط نشر مرکز به صورت کتاب الکترونیکی منتشر شده است. ناشر چاپی این کتاب نیز نشر مرکز است.
داستان با یک حادثه آغاز میشود که شخصیت اصلی، بهطور ناگهانی از زندگی روزمرهاش جدا میشود و در دنیایی جدید و ناشناخته قرار میگیرد. این تغییر ناگهانی باعث میشود تا او به تماشای زندگی دیگران و خود بپردازد و به نوعی تماشاگر زندگی خود شود. ناباکوف در این رمان مفاهیمی چون تنهایی، هویت و تماشای زندگی را بررسی میکند و بهطور عمیقتری به درک انسان از خود و دیگران میپردازد.
کتاب چشم نه تنها به خاطر داستان جذابش، بلکه به خاطر سبک نوشتاری خاص ناباکوف و بازیهای زبانی او مورد توجه قرار گرفته است. این کتاب بهعنوان نمونهای از هنر داستاننویسی ناباکوف، خوانندگان را به تفکر درباره پیچیدگیهای زندگی و احساسات انسانی دعوت میکند و تجربهای عمیق و تأثیرگذار را فراهم میآورد.
کتاب چشم نوشته ولادیمیر ناباکوف، داستان زندگی یک مرد مهاجر به نام ویکتور را روایت میکند که در جستجوی هویت و معنا در دنیای جدید است. داستان با وقوع یک حادثه ناگهانی آغاز میشود که ویکتور را در موقعیتی دشوار قرار میدهد. او بهعنوان یک تماشاگر از زندگی دیگران، به بررسی احساسات و افکار خود میپردازد و در تلاش است تا بفهمد چه بر سر او آمده است.
ویکتور در این روند تجربیات گذشتهاش را بررسی میکند و به تحلیل روابطش با دیگران، بهویژه زنان، میپردازد. او با احساس تنهایی و بیکسی دست و پنجه نرم میکند و این احساسات او را به تفکر درباره هویت و وجودش میکشاند. داستان از طریق توصیفهای دقیق و زبان زیبا، عمق احساسات و تناقضهای انسانی را به تصویر میکشد.
ناباکوف بهطور ماهرانهای به بررسی مفاهیم پیچیدهای چون تماشای زندگی، هویت و وجود میپردازد. ویکتور در میانه سفر درونیاش، به سوالاتی اساسی درباره خود و دنیای اطرافش میرسد. این رمان با ساختاری غیرخطی و نگاهی عمیق به روان انسان، تجربهای تأثیرگذار و اندیشمندانه را برای خواننده فراهم میآورد.
ولادیمیر ناباکوف، نویسنده و شاعری روسی-آمریکایی، یکی از برجستهترین و تأثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم به شمار میرود. او در سال ۱۸۹۹ در سن پترزبورگ به دنیا آمد و در خانوادهای از طبقه متوسط رشد کرد. ناباکوف از کودکی به ادبیات و زبانهای مختلف علاقهمند بود و بهخصوص در زمینه شعر و داستاننویسی استعداد بالایی نشان داد. پس از انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷، خانوادهاش به اروپا مهاجرت کردند و او در نهایت در دهه ۱۹۴۰ به ایالات متحده نقلمکان کرد.
ناباکوف بهخاطر آثارش که غالباً به بررسی هویت، عشق و مرگ میپردازند، شهرت یافته است. یکی از معروفترین رمانهای او، "لولیتا"، داستانی بحثبرانگیز و پیچیده درباره عشق و وسوسه است که بهخاطر نگاهی متفاوت به موضوعات انسانی، تحسین و نقدهای زیادی را به دنبال داشت. دیگر آثار مهم او شامل "خنده در تاریکی" و "چشم" است که هر یک نشاندهنده سبک خاص و نوآوریهای ادبی ناباکوف هستند.
او همچنین بهعنوان یک منتقد ادبی و پژوهشگر در زمینههای مختلف ادبیات فعالیت داشته است. ناباکوف تا پایان عمر خود در سال ۱۹۷۷ به نوشتن ادامه داد و میراث ادبیاش تأثیر عمیقی بر نویسندگان بعدی گذاشت.
کتاب چشم با ترجمه آقای یوسف نوریزاده، تجربهای جذاب و ارزشمند از یک اثر کلاسیک ادبی را به خوانندگان فارسیزبان ارائه میدهد. یکی از دلایل اصلی خواندن این نسخه، تسلط آقای نوریزاده بر هر دو زبان انگلیسی و فارسی است. این تسلط به ایشان این امکان را میدهد که مفاهیم پیچیده و ظریف ناباکوف را به شیوهای روان و قابل فهم منتقل کند. دقت و حساسیت ایشان در انتخاب واژهها به حفظ لحن اصلی متن کمک کرده و به داستان عمق و جذابیت بیشتری میبخشد.
آقای نوریزاده همچنین به فرهنگ و زمینه اجتماعی ایرانی توجه ویژهای داشتهاند. این تطبیق فرهنگی باعث میشود که خوانندگان ایرانی بتوانند با شخصیتها و موقعیتهای داستان بهتر ارتباط برقرار کنند و این امر تجربه خواندن را برای مخاطب ملموستر و جذابتر میسازد.
علاوه بر این، ترجمه آقای نوریزاده به دلیل دقت در حفظ تنش و جذابیت روایت، خواننده را به خوبی درگیر میکند. ایشان با توانایی در ایجاد جوی پرتنش و هیجانانگیز، باعث میشوند که خواننده نتواند کتاب را به آسانی زمین بگذارد. این عوامل در کنار هم، "چشم" را به یک تجربه خواندن لذتبخش و ماندگار تبدیل میکند و ارزش آن را دوچندان میسازد.
آن زن، آن ماتیلدا، را در اولین پاییز زندگی مهاجرتیام در برلین در اوایل دههی بیست در دو فاصلهی زمانی قرن حاضر و زندگی نکبتبارم دیدم. یک نفر تازه برایم شغل معلمی سرخانه پیدا کرده بود؛ در خانوادهای روس که فرصت فقیر شدن نیافته بود، و هنوز یک جوری با اوهام عادات دیرین سنتپترزبورگاش سر میکرد. پیش از این، سر سوزنی تجربهی سروکله زدن با بچهها را نداشتم – هیچ نمیدانستم چگونه باید خود را با آنها هماهنگ کرده و با آنها راجعبه چه چیزی باید حرف بزنم. دوتا بودند؛ هردو پسربچه. در حضور آنها احساس تکلف تحقیرآمیزی به من دست میداد.
آنها حساب سیگار کشیدن مرا هم داشتند، و به خاطر همین کنجکاوی کسالتآور سیگارم را با زاویهای غیرطبیعی و ناجور نگه میداشتم، انگار که اولینبارم است سیگار میکشم؛ همینطور خاکستر سیگار روی پاهایم میریخت و بعد نگاه خیره و نافذشان با دقت از دستم به گردهی خاکستری کمرنگی که آرامآرام در پوست پشمی کف اتاق فرومینشست میلغزید.
در صورتیکه خواندن کتاب چشم برای شما جذاب بوده است، پیشنهاد میکنیم کتابهای زیر را نیز بخوانید:
فرمت محتوا | epub |
حجم | 376.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 104 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۲۸:۰۰ |
نویسنده | ولادیمیر ناباکوف |
مترجم | یوسف نوریزاده |
ناشر | نشر مرکز |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The Eye |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۵/۱۶ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |