کتاب در یک جنگل تاریک تاریک نوشته روث ور، یک رمان معمایی و هیجانانگیز و یکی از پرفروشترین کتابها در فهرست نیویورک تایمز است. ناشر نسخه الکترونیک و همچنین نسخه چاپی این کتاب، نشر نون است. داستان حول محور شخصیت اصلی به نام نورا میچرخد، نویسندهای منزوی که به دعوت یک دوست قدیمی به یک مهمانی در شمال انگلستان میرود. این مهمانی که در دل جنگل برگزار میشود، به زودی به یک کابوس مرموز و خونین تبدیل میشود.
این رمان به دلیل نثر جذاب و هیجانانگیزش، توانسته است توجه بسیاری از خوانندگان را جلب کند و به عنوان یکی از بهترین آثار ادبیات معمایی شناخته شود. مترجم این کتاب الکترونیک خانم شادی حامدیآزاد است. این کتاب به عنوان کتاب سال Shelf Awareness، بهترین کتاب سال NPR و یکی از ده رمان معمایی منتخب Publishers Weekly معرفی شده است.
کتاب در یک جنگل تاریک تاریک نوشته روث ور، داستانی معمایی و هیجانانگیز است که به زندگی نورا، نویسندهای منزوی و خلاق میپردازد. نورا به دعوت یک دوست قدیمی به یک مهمانی در یک خانه شیشهای در دل جنگل در شمال انگلستان میرود. اگرچه او در ابتدا تمایلی به ترک خانهاش ندارد، اما در نهایت تصمیم میگیرد به این مهمانی برود. این دیدار با دوستان قدیمی به زودی به یک کابوس مرموز و خطرناک تبدیل میشود.
در طول مهمانی، اسرار و رازهای نهفته هر یک از شخصیتها به تدریج فاش میشود و نورا نیز با گذشتهای که سعی در فراموش کردن آن دارد، روبرو میشود. داستان به تدریج به سمت کشف حقیقت و افشای جنایتی که در این مهمانی رخ داده، پیش میرود. در این میان، خواننده با تنشها و احساسات عمیق شخصیتها آشنا میشود و به چالشهای عاطفی آنها پی میبرد.
روث ور، نویسنده مشهور بریتانیایی، در سال ۱۹۷۷ در انگلستان به دنیا آمد. او به عنوان یکی از نویسندگان برجسته در ژانر رمانهای هیجانی و معمایی شناخته میشود و آثارش به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده است. ور تحصیلات خود را در دانشگاه ساسکس گذرانده و پس از فارغالتحصیلی به کار در زمینههای مختلفی از جمله کتابفروشی و تدریس زبان انگلیسی پرداخته است.
کتاب در یک جنگل تاریک تاریک یکی از آثار معروف اوست که به سرعت به پرفروشترین کتاب تبدیل شد. دیگر آثار برجسته او شامل "زنی در کابین ۱۰" و "بازی دروغ" میباشد. این رمانها به دلیل داستانهای جذاب و شخصیتپردازی عمیق، توجه بسیاری از خوانندگان و منتقدان را جلب کردهاند. جالب است بدانیدکه سبک نگارش روث ور با آگاتا کریستی مقایسه میشود. او در سال 2016 نامزد دریافت جایزهی گودریدز برای رمان زنی در کابین 10 به عنوان بهترین رمان معمایی شد.
کتاب در یک جنگل تاریک تاریک نوشته روث ور، با ترجمه خانم شادی حامدی آزاد، تجربهای منحصر به فرد و جذاب را برای خوانندگان فارسیزبان فراهم میآورد. یکی از دلایل اصلی برای خواندن این کتاب با ترجمه خانم حامدی آزاد، تسلط و دقت او در انتقال نثر اصلی است. او با درک عمیق از زبان و فرهنگ، توانسته است احساسات و تنشهای موجود در داستان را به خوبی به زبان فارسی منتقل کند، به طوری که خواننده میتواند به راحتی با شخصیتها و ماجراها ارتباط برقرار کند.
علاوه بر این، خانم حامدی آزاد با توجه به زمینه فرهنگی و اجتماعی داستان، توانستهاند ترجمهای روان و قابل فهم ارائه دهند که برای خوانندگان ایرانی جذاب و دلنشین است. انتخاب واژگان و عبارات دقیق و مناسب، از ویژگیهای بارز کار ایشان است که به غنای ادبیات فارسی کمک میکند.
همچنین، خانم شادی حامدی آزاد به عنوان یک مترجم با تجربه، در انتخاب آثار برای ترجمه سلیقه و دقت خاصی دارد. این موضوع در انتخاب "در یک جنگل تاریک تاریک" نیز مشهود است، زیرا این کتاب به خوبی میتواند مخاطب را به چالشهای عاطفی و اجتماعی خود نزدیک کند. در نهایت، خواندن این کتاب با ترجمه خانم حامدی آزاد، نه تنها یک تجربه ادبی غنی را به ارمغان میآورد، بلکه به درک بهتر از مسائل انسانی و اجتماعی نیز کمک میکند.
کتاب در یک جنگل تاریک تاریک نوشته روث ور، به ویژه برای گروههای خاصی از خوانندگان توصیه میشود. نخستین گروه، علاقهمندان به داستانهای جنایی و معمایی هستند. این کتاب با ترکیب عناصر ترس و تعلیق، داستانی جذاب و پرکشش را ارائه میدهد که میتواند خوانندگان را تا آخرین صفحه درگیر کند.
علاوه بر این، افرادی که به بررسی روابط انسانی و پیچیدگیهای عاطفی علاقه دارند، از این کتاب لذت خواهند برد. همچنین، کسانی که به دنبال داستانهایی با مضامین روانشناختی و اجتماعی هستند، میتوانند از این کتاب لذت ببرند. روث ور با استفاده از توصیفهای دقیق و شخصیتپردازی عمیق، به بررسی موضوعاتی چون ترس، فقدان و عشق میپردازد که میتواند برای هر خوانندهای تأثیرگذار باشد. اگر به دنبال یک کتاب هیجانانگیز و در عین حال عمیق هستید که شما را به تفکر وادارد، "در یک جنگل تاریک تاریک" گزینهای عالی است. این کتاب نه تنها یک داستان جذاب را روایت میکند، بلکه به بررسی مسائل انسانی و اجتماعی نیز میپردازد.
میخواهم بخوابم، ولی توی چشمهایم نور میاندازند. من را آزمایش و اسکن کردند و جوابها را پرینت گرفتند، لباسهای خونآلودم را درآوردند. چه اتفاقی افتاده؟ چهکار کردهام؟
من را سوار ویلچر، در راهروهای دراز پیش میبرند، نورها را برای شب کمفروغ کردهاند، از کنار بیماران خواب میگذریم. بعضی از آنها، همینطور که من رد میشوم، بیدار میشوند و من حالت خودم را در چهرههای شوکهی آنها میبینم، آن طوری که رویشان را برمیگردانند، انگار از چیزی رقتانگیز یا ترسناک.
دکترها از من سوالاتی میپرسند که نمیتوانم جواب بدهم، چیزهایی میگویند که یادم نمیآید.
آخر سر، وصلم میکنند به یک مانیتور و رهایم میکنند، تخدیر شده و خوابآلود تنها.
اما نهچندان تنها.
با درد به پهلو میچرخم و آن موقع است که میبینمش: افسر پلیس زنی صبورانه روی صندلی نشسته است.
از من مراقبت میشود، ولی نمیدانم چرا.
آنجا دراز کشیدهام. از پشت شیشهی دریچهی تورسیمیدار به پشت سر افسر پلیس نگاه میکنم. خیلی دلم میخواهد بروم بیرون و چیزهایی بپرسم، اما جرئت ندارم. تا حدی به این خاطر که مطمئن نیستم پاهای پشمالویم بتوانند من را تا دم در بکشانند؛ اما تا حدی هم به این خاطر که مطمئن نیستم بتوانم جواب سؤالها را تحملکنم.
دراز کشیدهام، به مدتی که طولانی به نظر میرسد و به همهمهی دستگاهها و سرنگ مورفین گوش میدهم. دردسرم و پاهایم کمرنگ و دور میشود؛ و بعد، سرانجام، میخوابم.
خواب خون میبینم که روی من پخششده و مرا آغشته و در خود غرق میکند. توی خون زانوزدهام. سعی میکنم بندش بیاورم، اما نمیتوانم. پیژامهام آغشته به خون است. خون روی کف چوبی کمرنگ پخش میشود.
در صورتی که از خواندن کتاب در یک جنگل تاریک تاریک لذت بردهاید، پیشنهاد میکنیم کتابهای زیر را هم بخوانید:
کتاب دختری در قطار، انتشارات البرز
کتاب زنی در کابین 10، نشر نون
کتاب بیمار خاموش، انتشارات البرز
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۱۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 352 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۴۴:۰۰ |
نویسنده | روث ور |
مترجم | شادی حامدی آزاد |
ناشر | نشر نون |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | In a dark,dark wood |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۵/۰۹ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 99,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
خب خب... اومدم که حسابی این کتاب رو مورد نقد قرار بدم! من کتابای زیادی رو نقد کردم و کمتر کتابی تا حالا تونسته کلی نقد مثبت از من بگیره چون کمتر کتابی میتونه تمام معیار ها رو داشته باشه و یه شاهکار از خودش بسازه! به نام خدا: کتابی افتضاح! واقعا توقع نداشته باشید این کتاب نقد مثبت هم داشته باشه! کودک ۵ ساله از روث ور بیشتر نویسندگی حالیشه و مسلما قشنگ تر از اونم مینویسه. این نویسنده که اینقدر راحت کار های بد و اشتباه و گناه رو توی نوشته هاش میاره و خیلی وقت ها این کارها رو خوب هم نشون میده! فقط میشه براش متاسف بود و براش دعا کرد زودتر ذهن مریضش خوب شه! اینقدر که به فکر نوشتن اینجور چیزاس به فکر نوشتن کتابش نیست... ژانر جناییه ولی اصلا تخصصی تو این ژانر نداره، این کتاب نه سر داشت، نه وسط، نه ته داشت! کسی که از کتاب چیزی حالیشه اصلا سراغ اینجور چیزای مبتذل نمیره چون حتی ارزش نگاه کردن نداره چه برسه به خوندن! کتاب خوب برای پر کردن وقت و همچنین یه سرگرمیه که در حال پرفکت بودن داستان باید یه چیزی هم از داستان بهت اضافه شه... من اول بازی دروغ رو خونده بودم که اونم همین بود اصلا درون مایش معلوم نبود، اونم چیزای بی شعورانه ی خودش رو داشت (کار های مبتذل، مواد و مشروب، بدون ازدواج بچه دار شدن و خیانت ...) منتها چون از قبل خریده بودم و همه هم تعریف کرده بودن (نمیدونم برای چی؟ الکی...) نشستم بخونم؛ من که دل خوشی از کتاب قبلی نداشتم حالا هم این؛ کتاباش اینقدر بیخود بودن که بیشتر صفحه هارو رد میکردم تا تموم شه! موضوعات این کتاب هم (مشروب و مواد، همجنسگرا ها و رابطه های نامشروع...) و مترجم هم اصلا به خودشون زحمت مقداری سانسور ندادن تا ما حالمون کمتر از این کتاب به هم بخوره! پس سانسور برای چیه؟ آها چون این کتاب رو اگه سانسور میکردن اصلا چیزی ازش نمیموند! همه ی اینا ثابت میکنه روث ور اصلا نویسندگی حالیش نیست! همه ی اینا ارزش رمان رو طوری پایین آوردن که مجبور میشی صفحات رو هی رد کنی بره پس کتاب نه هیجانی داره نه تعلیقی نه خوش نوشتار بودن و ... (البته اگه اصلا بلد باشه!) البته دیگه اینا مهم نیست اگه ایده منسجم و داستانی خوب برای ارائه دادن نداشته باشه. آخرش هم همه چی بود غیر از یه پایان عاقلانه و منطقی! این زن کسیه که هیچی از ارزش ها و معیار های کتاب بلد نیست؛ پس اگر شما برای خودتون ارزش قائلید این کتاب رو نخونید! با تشکر. اگر هم فیدیبو برای خوانندگانش ارزش قائله این کتاب رو از اپیکیشنش بر میداره. به امید روزای بهتر...
داستان جنایی-معمایی خوب و پرکششی بود ولی به نظرم نویسنده خوب و منطقی تمومش نکرد. اگه دنبال یک رمان پرکشش پلیسی هستید کتاب "پرونده هری کبر" رو از دست ندید. توی فیدیبو هم هست. تا لحظه آخر از نویسنده رو دست میخورید! بهترین رمان پلیسی ای است که من تا حالا خوندم.
داستانِ پرکششی است.اینکه تا آخرِ کتاب، قاتل قابل حدس نبود از نقاط قوت داستان محسوب میشود. ولی بنظرم انگیزه قاتل برای ارتکاب قتل، چندان منطقی و قابل قبول نبود. ترجمه دارای چندین اشتباه نگارشی است که باعث دلزدگی خواننده میشود. مترجم میتوانست ترجمه را با دقت بیشتری ارائه دهد تا شاهد جملاتی نظیر "داشته بودند" در کتاب نباشیم.
از دیدگاه من(یک کتابخوان مبتدی) داستان جنائی و معمائیِ هیجانانگیز و پرکششیست. خوب فضاسازی شده. هرچند گاهی دیالوگ شخصیتها خسته کننده میشوند، اما ظاهراً لازمهی قرار دادن خواننده در فضای موردنظر و در راستای کمک به درک آن جوّ هستند. تقریباً بعد از نیمههای داستان به بعد، قاتل قابل تشخیص است. میتوانست پایان رمزآلودی داشته و جذابتر تمام شود؛ مثل داستانهایی که بعد از تمام شدنشان نیز همواره حس ترس را در خواننده حفظ میکنند. مثلاً میتوانست شخصیت اصلی داستان، خانهی شیشهای را به خاطر حفظ آخرین خاطرات و آخرین دیدار با عشقِ دوران نوجوانیاش، خریده و آنجا را برای ادامهی زندگی و نویسندگی انتخاب کرده و حس ترس و وحشت را با زندگی یک دختر تنها در یک خانهی شیشهای در وسط یک جنگل تاریک که قتلی هم در آن رخ داده، در ذهن مخاطبین ماندگار کند؛ اما نویسنده، یک پایان تقریباً خوش و شیرین را ترجیح داده است.
اگر از خواندن مجموعه ی کاملی از اسامی هنرپیشهها ی غربی، اصطلاحات عامیانه و بازاری، تبليغ کالاهای آمریکائی، تبلیغ نام سلبریتی های غربی، مصرف انواع مواد مخدر و مشروبات فرا الکلی!!، رابطه های نامشروع در نوجوانی(که حتی در خود غرب هم جرم بزرگی محسوب میشه) ، و همینطور روابط همجنسگرایان و پارتی های آزاد و حرفهای رکیک و ووو... ، حالت تهوع بهتون دست نمیده، توصيه میکنم که این داستان رو بخونید ، البته خوبه که اینها سانسور نشده، تا بفهمیم در جبهه غرب چه خبره! ، و اما خود داستان،یک داستان در سطح متوسط که حقیقتا میشه از وسط داستان حدس خوب زد که چی قراره بشه و قاتل احتمالی کیه، فضاسازی خوبه ولی بیش از حد به اون پرداخته شده که دچار تکرار مکرراته ، شخصیت پردازی اشخاص و همچنین قاتل هم نسبتا خوب و تا حدی قابل قبوله اما توجیه قتل اصلا منطقی نيست!!! بنظر من در بین داستانهای جنایی قرن ۲۱، کتاب زن کابین شماره ده ، از این بهتره و صد البته کتاب پرونده هری کبر
قطعا نمیشه جزو کارهای جنایی قوی به شمار آوردش ولی ضعیف هم نیست. نویسنده نمیتونه داستان رو لو نده و از یه جایی به بعد قاتل قابل حدسه، با وجود اینکه قصه جذابه اما خلاقیت بالایی نداره. دویست صفحه اول خیلی جاها داستان کش داده شده و یه جاهایی هم توجیه نداره، مثلا من انتظار داشتم برای دعوت هر مهمون (بخصوص تام) علت مشخصی وجود داشته باشه که نداشت. یا اینکه نویسنه درباره گذشته فلو و کلر سوال ایجاد کرد اما جوابی بهشون نداد. با این حال خوب «نوشته شده» و کاراکتر پردازیها گرچه کامل و محکم نیست اما قابل قبوله. در نهایت میتونم بگم ارزش یک بار خوندن رو برای من داشت ولی نه از اون مدل خوندنهایی که بعدش فکرم درگیرش بشه.
یک داستان جنایی که تا آخ رین لحظات قاتل نامشخصه . به نظرم داستان خیلی زیاد به جزئیات میپردازه . طوریکه در برخی اوقات برای خواننده کسل کننده میشه (اگر خواننده مثل من کمی عجول هم باشه ) .معمولا دوست ندارم کتابی رو نیمه کاره رها کنم وگرنه از خواندن یک سوم آخر کتاب چشم پوشی میکردم . فضای کلی داستان به نظر من خیلی غمبار و اعصاب خردکنه . درکل یک داستان جنایی شبیه بسیاری از داستانهای جنایی موجود در بازار . چیز خاصی نداشت . میشه کتابهای خیلی بهتری خوند .
من کل کتابای آگاتا کریستی رو خوندم, هر بار می گفتم ای کاش یکم الکی طولانی ترش می کرد, چون خیلی داستانش خوبن و اغلب تا انتها قاتل رو حدس نمی زنی, اما از ابتدای این کتاب هی می گم یکم روال رو تندترش کن, خیلی دلزده می کنه, چند بار یک مطلبو می گه, البته هنوز تمومش نکردم, منی که کتابای آگاتا رو دو روزه تموم می کردم. هنوز حس قتل و هیجانش رو حس نکردم,ترسی رو احساس نکردم و باورم نشده دنبال قاتل هستن. به همتون پیشنهاد می کنم کتاب های آگاتا رو حتما بخونید, اغلب کتابها رو فیبدبو داره
اصلا و ابدا توصیه نمیکنم روایت داستان اصلا گیرا نیست و پره از حرفای بیخود و حوصله سربر مثلا چند صفحه درمورد یه قهوه ساز حرف میزنن انقدر دیر وارد اصل داستان میشه که از خودنش پشیمون میشید اصرار نویسنده برای گنجوندن همجنسگرای مرد و زن در داستان اونم برای جلب مخاطب غربی خاص خودش واقعا حال به همزنه و در مجموع از خوندنش پشیمون میشید
من زنی در کابین شماره ۱۰ رو از همین نویسنده خوندم و بنظرم بد نبود همین باعث شد این رو هم بگیرم ، اما بنظرم طرح داستان هردو یکی بود و خوندن این کتاب طوری بود انگار که تکراریه و همون یک کتاب از این نویسنده کافی بود ، در کل حرف بیشتری برای زدن نداره و همین طور که بنظر من اتفاقا قاتل خیلی هم خوب از اول مشخص بود و شخصیت پردازی پخته نبود ، شاید با یک شخصیت پردازی بهتر و کندوکاو عمیق تر توی روان شخصیت ها ، دلایل قتل قابل درک تر میشد. در کل یه رمان خیلی معمولی برای گذران وقت هستش و ارزش ادبی بالایی نداره