داون شف عجیب است.
دستکم همه در ویکسد، شرکت مکملهای غذایی که داون آنجا حسابدار است، اینطوری فکر میکنند. او هیچوقت حرف درست را نمیزند، هیچ دوستی ندارد و همیشه دقیقاً رأس ساعت 8:45 صبح پشت میز کارش است.
به همین دلیل وقتی یک روز صبح داون در دفتر حاضر نمیشود، همکارش ناتالی فارل زیبا و محبوب، مسئول فروش برتر پنج سال متوالی، تعجب میکند. بعد هم تماس تلفنی بینامونشان نگرانکنندهای دریافت میکند که همهچیز را تغییر میدهد…
معلوم میشود که داون فقط یک غریبۀ بیدستوپا نبوده و فرد نزدیکی او را هدف گرفته است. حالا هم ناتالی بهناچار به داون گره خورده و خودش را گرفتار بازی موش و گربهای میبیند که او را به فکر وامیدارد: قربانی واقعی کیست؟
اما یک چیز بهغایت روشن است: کسی از داون شف متنفر بود، آنقدری که برای کشتنش کافی باشد.
همکار داستان مهیج، مسحورکننده و پرتنشی است از فریدا مک فادن، نویسندۀ پرفروش نیویورک تایمز، که پژواک رفتارهای از سرِ نادانی گذشته و پیامدهای مرگبارشان را در زمان حال را نشان میدهد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۱۳ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 336 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۱۲:۰۰ |
نویسنده | فریدا مکفادن |
مترجم | مریم علیزادهمیلانلو |
ناشر | انتشارات کتاب کولهپشتی |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The coworker |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۳/۲۷ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
قیمت چاپی | 269,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
داستان با قتل یکی از شخصیت های داستان شروع میشه که با فلش بکی که به ایمیل هایی که از قبل فرستاده زده میشه متوجه میشیم که چقدر توسط همکارش مورد ظلم واقع شده و احتمالا با فهمیدن اینکه همکارش اختلاس هایی تو شرکت انجام داده توسط اون به قتل رسیده. در ادامه داستان سورپرایزت میکنه و هیجان داستان تا انتها حفظ میشه. داستان کشش خوبی داره و ترحمت رو برمی انگیزه اما بعد متوجه میشی که زود قضاوت کردی و همین داستان رو خوندنی تر کرده.
اصلا دوستش نداشتم. سردرگم بود. انگیزه ها واقعا غیرمنطقی بود و فقط تا آخرش رفتم چون فکر میکردم اشتباه برداشت کردم و نویسنده قراره سورپرایزم کنه. ولی واقعا حرفی برای گفتن نداشت این کتاب. متاسفانه دیگه نمیتونم به فریدا مک فادن اطمینان کنم و چشم بسته کتاباشو بخرم. به نظرم همین وقت و هزینه رو بذارید برای کتاب تنها کسی که باقی ماند از رایلی سیجر.
دوس نداشتم نویسنده دیگه رو به افول هست انقدر که کتاب درباره لاکپشت مانور داده بود درباره اصل داستان نداده بود قابل حدس بود
زنی عجیب و منزوی و عاشق لاکپشتها به عنوان حسابدار در شرکتی مشغول به کار میشه...