چندی پس از آنکه سیاوش در آزمونِ آتش روسپید شد، افراسیابِ تورانی آهنگِ تاختن بر ایران کرد. کاوس برای جنگ آماده شد. بزرگان از شاه ایران خواستند که برای این جنگ فرماندهای از سپاه برگزیند و خود برای جنگ نرود. کاوس گفت پهلوانی نداریم جلوی افراسیاب تاب بیاورد!
سخنِ شاه به گوشِ سیاوش رسید. از پدر خواست فرماندهی در این جنگ به او سپرده شود تا به این بهانه از دربار و نیرنگِ سودابه دور بماند، خود را در جنگ بیازماید و میانِ گُردانِ ایران نامآور شود. کاوس پیشنهادِ فرزند را پذیرفت و برای آسودگیِ خیال، از رستم خواست با سیاوش برود.
هرگز در گمانِ کاوس نبود، رستم رفیقِ نیمهراه شود و سیاوش راهی جز فرمانِ او برگزیند.
اما ماجرا چه بود؟
فرمت محتوا | epub |
حجم | 701.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 156 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۱۲:۰۰ |
نویسنده | محسن دامادی |
ناشر |