گشت یکی چشمه ز سنگی جدا
غلغله زن، چهرهنما، تیزپا،
گه به دهان بر زده کف چون صدف،
گاه چو تیری که رود بر هدف.
گفت: «درین معرکه یکتا منم،
تاج سر گلبن و صحرا منم،
چون بدوم سبزه در آغوش من
بوسه زند بر سر و بر دوش من،
چون بگشایم ز سر مو شکن
ماه ببیند رخ خود را به من،
قطرۀ باران، که در افتد به خاک،
زو بدمد بر گهر تابناک؛
در بر من ره چو به پایان برد
از خجلی سر به گریبان برد
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 530.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 98 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۱۶:۰۰ |
نویسنده | نیما یوشیج |
ناشر |