حکایت کرده اند که شیری در بیشه ای می زیست. بیشه ای سبز و خرم پر از گل و ریحان با جوی های آب و چشمه های جوشان با بوی خوش گل و گیاهان زاغ و گرگ و شغالی در خدمت آن شیر روزگار می گذراندند و ریزه خوار خوانش بودند از تنبلی و بیعاری چشمشان به دست شیر بود که گاه گاه شکاری بکند. قسمتهای خوبش را خودش بخورد و پس مانده اش را به آنها بدهد به پس مانده خواری عادت کرده بودند. بیشه نزدیک راهی بود که خیلیها از آن جا میگذشتند. مردم کاروان ها ، گردشگران و ...... جای عبور و مرور همگان بود. بیشتر کاروانیان و تاجران با قافلههای شتر و ساربانان در آن راه آمد و شد می کردند. روزی تاجری با کاروان تجاری اش از آن جا میگذشت. شتری از شترهای کاروان که باری رویش نبود ، خیلی خسته و کوفته بود از شتران دیگر عقب افتاد.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 16.۰۱ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 13 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۲۶:۰۰ |
نویسنده | اختر تیموریان |
ناشر | آیسان نگار |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۲/۱۸ |
قیمت ارزی | 1 دلار |
قیمت چاپی | 20,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |