کتاب تاریخ مختصر عدالت توزیعی نشر مرکز

کتاب تاریخ مختصرعدالت توزیعی توسط ساموئل فلای شاکر نگاهی به تاریخ تکامل مفهوم عدالت توزیعی از زمان‌های اولیه تا مفاهیم مدرن می‌اندازد. نویسنده در تلاش است تا به خواننده نشان دهد چگونه این مفهوم از دیدگاه‌های فلسفی، اقتصادی و اجتماعی تغییر کرده و به شکلی کاملاً جدید در جامعه مدرن درآمده‌است. این کتاب در دسته کتب جامعه شناسی فیدیبو قرار دارد.

در این کتاب، ساموئل فلای شاکر به تحلیل تاریخچه عدالت توزیعی می‌پردازد و تحولات این مفهوم از گذشته تا حال را بررسی می‌کند. او به نقد مفاهیم ارسطویی عدالت و تحلیل تأثیرات اندیشه‌های فلسفی بر مفهوم عدالت توزیعی می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه این مفهوم به یک نگرش مدرن به توزیع منابع و درآمد در جوامع معاصر تبدیل شده است. کتاب تاریخ مختصر عدالت توزیعی به عنوان یک منبع مطالعاتی در زمینه‌های فلسفه اجتماعی و علوم اجتماعی شناخته شده و از سوی علاقه‌مندان به مطالب تاریخ عدالت و توزیع منابع مورد توجه قرار گرفته است.

چرا باید کتاب تاریخ مختصر عدالت توزیعی را بخوانیم

·      آشنایی با تکامل مفهوم عدالت توزیعی: این کتاب به خواننده این امکان را می‌دهد تا با تکامل مفهوم عدالت توزیعی از گذشته تاکنون، از نظرات فیلسوفان و نظریه‌پردازان مختلف، آشنا شود. این آشنایی می‌تواند به درک بهتری از چگونگی شکل‌گیری این مفهوم در جوامع مدرن کمک کند.

·      تأمل در ارتباطات فلسفی و اجتماعی: نویسنده با بررسی تفکرات فیلسوفان مختلف، رابطه عدالت توزیعی با دیگر مسائل فلسفی و اجتماعی را بررسی می‌کند. این کتاب به خواننده این امکان را می‌دهد که در ارتباط با سایر مفاهیم فلسفی و اقتصادی به تأمل و تفکر بپردازد.

·      فهم بهتر نقش دولت در توزیع منابع: با توجه به اینکه عدالت توزیعی نیازمند تداخل دولت در فرآیند توزیع منابع است، این کتاب به درک بهتری از نقش و اهمیت دولت در تحقق عدالت توزیعی می‌انجامد.

·      اطلاعاتی موثق و تحلیل گسترده: نویسنده با بهره‌گیری از منابع معتبر و تحلیل گسترده به بررسی جنبه‌های مختلف مفهوم عدالت توزیعی می‌پردازد و این امر به خواننده اطمینان می‌دهد که با اطلاعات موثق و تحلیل دقیق سر و کار دارد.

·      مناسب برای اهل رشته‌های مختلف: کتاب تاریخ مختصرعدالت توزیع به دلیل موضوعات گسترده‌ای که پوشش می‌دهد، برای افراد مختلف از جمله دانشجویان، پژوهشگران و علاقه‌مندان به مباحث فلسفی و اجتماعی مناسب است.

در بخشی از کتاب تاریخ مختصرعدالت توزیعی می‌خوانیم

من پیش‌تر به توانگران هشدار داده‌ام؛ حال بشنوید ای بینوایان. ای توانگران، پولتان را خرج کنید؛ ای بینوایان، از غارت بپرهیزید. ای توانگران، مال و مکنت خود را توزیع کنید؛ ای بینوایان، بر امیال و آمال خود لگام زنید... . خانه‌تان با توانگران یکسان نیست، ولی بهشت را با آنان شریکید، و نور را. تنها در پی کفایت باشید، در پی آنچه شما را بس است، و بیش‌تر طلب مکنید.

ـ آگوستین، موعظه‌هایی در باب عهد جدید

در پیش‌گفتار اشاره کردم که دل‌بستگی من به تاریخ عدالت توزیعی هنگامی برانگیخته شد که سرگرم بررسی آثار آدام اسمیت بودم. از قرار معلوم، اسمیت هدف مناسبی برای فصل نخست چنین تاریخی است. دلیل اول آن‌که او، یکی از نخستین فیلسوفانی که تاریخ فلسفه را در آثارش گنجاند، خود درباره‌ی دگردیسی معنای عبارتِ «عدالت توزیعی» نکات جالبی را مطرح می‌کند.(۱) دلیل دیگر آن‌که شاید اسمیت را باید آخرین اندیشمند بزرگی دانست که اصطلاح «عدالت توزیعی» را در معنای پیشامدرن آن به‌کار می‌گیرد. همان‌گونه که در فصل آتی خواهیم دید، مفهوم مدرنی که این نام را یدک می‌کشد تقریباً در همان زمانی زاده شد که اسمیت چشم از جهان فروبست.

و اما دلیل سوم: شاید از آن‌جا که اسمیت نشانگر پایان شیوه‌ای کهن‌تر از اندیشه‌ورزی در باب عدالت توزیعی است، اِشکال روایت‌های معمول از تاریخِ این اصطلاح در جایی بیشتر خودنمایی می‌کند که دانشوران به اسمیت می‌پردازند. درواقع، تمامی شارحانِ اسمیت، ازجمله بهترین‌شان، او را کسی می‌دانند که مفهوم عدالت توزیعی را رد می‌کند. ایشتوان هونت و مایکل ایگناتیف بر آن‌اند که دیدگاه‌های اسمیت «به‌شکل کارآمدی عدالت توزیعی را از کارکردهای مناسبِ دولت در جامعه‌ای بازارمحور کنار گذارد» و این‌که او «اصرار داشت» که تنها عدالتِ معاوضی قابلیت اجرا دارد (NJ 24). دونالد وینچ از این سخن می‌گوید که «در [اثر اسمیت به‌نام] نظریه‌ای در باب احساسات اخلاقی با محدودیتِ اطلاق [مفهوم عدالت] به عدالت معاوضی به‌عنوان نقطه‌ی مقابلِ عدالت توزیعی» مواجه هستیم.(۲) چارلز گریزوولد در توصیفش از اسمیت او را عامل «تصمیم برای تمرکز بر عدالت معاوضی و به‌طور خاص همگون‌سازی عدالت توزیعی با [فضیلت فردیِ] نیکوکاری» معرفی می‌کند.(۳)

این شارحان همگی به‌گونه‌ای قلم‌فرسایی می‌کنند که گویی اسمیت کاری کرده جدید یا جدل‌برانگیز، مثلاً آن‌جا که می‌نویسند: چیزی را از مفهوم عدالت «کنار گذاشت» (هونت و ایگناتیف)، این مفهوم را به‌نوعی «محدود کرد» (وینچ)، یا «تصمیم» گرفت این مفهوم را به‌شکلی غیرمعمول به تعریف کشد (گریزوولد). [با خواندن این جملات،] این حس به انسان منتقل می‌شود که پیش از اسمیت به‌واقع سنتی وجود داشته که عدالت توزیعی را از «کارکردهای مناسب دولت» می‌دانسته است، و این‌که اسمیت دارد کاری را که به‌طور سنتی دولتْ موظف به انجامش بوده، به نفع فعالیت‌های نیکوکارانه‌ی فردی، کنار می‌گذارد. این البته حسی است نادرست. هنگامی که اسمیت میراث‌دار سنت قانون طبیعی شد، «عدالت توزیعی» پیشاپیش فضیلتی فردی، و نه وظیفه‌ای برای دولت، به‌شمار می‌آمد، و با همه‌ی احترامی که برای شارحانِ نام‌برده قائلم، باید بگویم که این مفهوم هرگز پیش از آن کوچک‌ترین ارتباطی با توزیع دارایی پیدا نکرده بود.

پیشنهادهایی برای علاقمندان کتاب تاریخ مختصرعدالت توزیعی

اگر از خواندن کتاب لذت بردید، پیشنهاد می‌کنیم خواندن آثار زیر را از دست ندهید:

·      کتاب جامعه شناسی نخبه کشی

·      کتاب زنان نامرئی

·      کتاب جنس ضعیف