
روزی از روزهای زیبای بهاری که نور گرم و قشنگ خورشید به اتاق افشین میتابید، گنجشکها ی زیبا جیک جیک کنان پشت پنجره پرواز میکردند تا ببینند افشین کی بیدار میشود!
افین از زیر پتو بیرون آمد و پنجره را باز کرد. نفس عمیقی کشید و لبخند زد. دوان دوان به سمت آشپزخانه رفت و به مادرش سلام کرد و پرسید: مامان جون! دایی بروز امروز میاد دنبالم؟
| فرمت محتوا | pdf |
| حجم | 3.۵۴ کیلوبایت |
| تعداد صفحات | 20 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | صفیه پرماس |
| ناشر | پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات فراجا |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۸/۰۲ |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
نقاشی هاش خوب نبود داستان اموزنده
عالی بود