اتاقی در یک بیمارستان که تعدادی زن باردار بر روی تخت های آن خوابیدهاند و شوهران آنها بالای سرشان ایستادهاند. تختها در اطراف قرار دارند و در وسط اتاق یک میدانگاه برای اجرا ایجاد شده است. در میان تختها یک میز قرار دارد که تلویزیون و یک تلفن بر روی آن گذاشته شده. زنی ۳۰ ساله، لاغر اندام با صورتی تکیده در حالی که لباس بیمارستان به تن دارد و سربندی سیاه بر پیشانی خود بسته، از روی یکی از تخت ها بلند میشود و همچون نقال وسط اتاق میآید و روایت خود را آغاز میکند. همه نقش ها توسط خود او اجرا میشوند.
حاملهخوان: به اسم باعث خلقت... به نام خالقِ زن... خالق تن... تَن، این بلای جان من. به نام آنکه نه زاده گشته زِ کَس، نه زاییده کَس و ناکَس. خدا. شُکرِ خدا جماعتی که در این مجلس جُلوس کردن همگی بالغ به سر میبرن. ظاهراً نه چیره چشمی دیده میشه که به ناکجا آبادهای این تَن خیره بشه، نه موجودِ ناجوری که غیر آدمیزاد باشه و ناآشنا به روابطِ اجناس مخالف. لاجَرَم این منم که زنام، که زِ ابزار تنم گُزیدهام زبان سَرَم، تا به رسم اجدادِ حملهخوانم، بخوانم برای شما نه حمله، بلکه حاملهخوانی کنم حکایت تحمیل تن به تن را.
غَرَض، نقلِ وضعِ حملِ زنی پا به ماه است، زنی که نالههایش شبیه یک آه است. (به سانِ نقالان گردشی در میان اتاق میکند و دوباره میآغازد.) حرف، حرفِ شب است. شبی تاریک و تیرهگون. شبی که حیا به خفا نهان گشته. شبی که هوس با همه حجم هیکلش عصمت شهر را لِه کرده. شبی که حواسِ هیچکس به حراجِ حیثیت نیست. شب انبوه نیاز، شب هجوم غرایز. چنین شبی، زنی، همچو منی، غافل از هر اَنجمنی، در بالینِ بلاخیزَش به هَتاکِ حریمش سر تسلیم فرود میآره. (به زن ها نزدیک میشود.) زن دگرگون گردید. صدای هِلهِلهی هزاران یاخته رو در درون خودش احساس کرد. لشگر یاختگان بینام و نشان از کنار همدیگه برای به دست آوردن فرصت و رخصت زندگی هجوم میبردن. اما دریغ که فقط یک یاخته فرصت زندگی رو پیدا میکنه.
زنان: یاختهی منتخب نطفهگیات مبارک.
حاملهخوان پس از هیاهوی زنان برای تولد، دوباره میآغازد.
-متن از کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 576.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 105 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۳۰:۰۰ |
نویسنده | سجاد طهماسبی |
ناشر | آواژ |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۷/۰۸ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |