[صدای پارس سگ به گوش میرسد. داخل خانه روشن میشود و معلوم میگردد پارس سگ از داخل جعبهای که در دست شاهده قرار دارد، بیرون میآید. نعیم روی سر و صورتش را با کلاهی پوشانده که فقط چشم ها و دهانش بیرون مانده و اسلحه به دست رو به شاهده که آن هم کلاهی به سر دارد اما صورتش را نپوشانده، نشانه رفته است.]
نعیم: می گم خفهش کن.
شاهده: بس کن دیگه.
نعیم: از اول می ریم.
شاهده: نه، دیگه نمی ریم.
نعیم: بذارش تو جعبه. با تو اَم زَنَک. صدات دربیاد، تلافیِ یه عمر ناز و نعمتی زندگی کردنتو می کُنم یه گوله و فرو میکنم تو تَنِت. بذارش تو جعبه اون سگ مَصَبو.
شاهده: حالیت میشه بس کن یا نمی شه؟
نعیم: خوب بود نه؟ درست نبود اما خوب که بود، نه؟
شاهده: جمع کن بُزمَجه. صدات داشت میلرزید. اگه من نبودم، زنیکه یه جیغ کشیده بود آب زرچوبه ای می شدی. به وقت دست جلوِ دهنش گذاشتم وگرنه چی شده بودیم بَد. موندم تو رو چه به صورتپوش و تفنگ و آدم دزدی؟ با این چُلُفتی کاریات درصد که نباید ببری هیچی، باید واسه دورهی تعلیمی خرجم بدی.
[نعیم کلاه را از جلوی دهان و چشمش بالا می زند و شاهده جعبهی سگ را روی میز می گذارد. نعیم اسلحه را سمت شاهده پرت کرده و شاهده آن را می گیرد.]
-متن از کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 522.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 74 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۲۸:۰۰ |
نویسنده | محمدرضا قلی پور |
ناشر | آواژ |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۷/۰۴ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |